گنجور

غزل شمارهٔ ۴۲۵۳

رفتی و خط و خال تو از دل نمی‌رود
این نقش دل‌نشین ز مقابل نمی‌رود
گرد کدورت از دل بی‌رحم گل‌رخان
بی بال و پر فشانی بسمل نمی‌رود
یک سو گذار شرم که بی‌روی گرم شمع
پروانه بی‌حجاب به محفل نمی‌رود
افسردگان چو سنگ نشانند خرج راه
پای به خواب رفته به منزل نمی‌رود
دل را به هم شکن که ازین بحر پرخطر
تا نشکند سفینه به ساحل نمی‌رود
تا غوطه در عرق نزند جبهه کریم
گرد خجالت از رخ سایل نمی‌رود
بی‌پیچ و تاب نیست غبارم چو گردباد
از مرگ خارخار تو از دل نمی‌رود
از پا شکستگان چراغ است تیرگی
زنگ کدورت از دل عاقل نمی‌رود
از دور باش وحشت مجنون دور گرد
صائب به طوف بادیه محمل نمی‌رود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رفتی و خط و خال تو از دل نمی‌رود
این نقش دل‌نشین ز مقابل نمی‌رود
هوش مصنوعی: تو رفتی و هیچ‌گاه یاد تو از دلم نمی‌رود، این تصویر زیبا که در ذهنم دارم، هرگز از پیش چشمانم نمی‌رود.
گرد کدورت از دل بی‌رحم گل‌رخان
بی بال و پر فشانی بسمل نمی‌رود
هوش مصنوعی: دل‌های سنگین و بی‌رحم افرادی که چهره‌ای زیبا دارند، با هیچ تلاشی از کدورت و ناراحتی پاک نمی‌شود.
یک سو گذار شرم که بی‌روی گرم شمع
پروانه بی‌حجاب به محفل نمی‌رود
هوش مصنوعی: به کناری بگذارید خجالت را، زیرا پروانه بدون حجاب و با دلگرمی شمع، به محفل وارد نمی‌شود.
افسردگان چو سنگ نشانند خرج راه
پای به خواب رفته به منزل نمی‌رود
هوش مصنوعی: افرادی که ناامید و افسرده‌اند، مانند سنگ سخت و بی‌حرکت هستند. اگر کسی در مسیر زندگی دچار خستگی و خواب‌آلودگی شود، به هیچ‌وجه به مقصد نمی‌رسد.
دل را به هم شکن که ازین بحر پرخطر
تا نشکند سفینه به ساحل نمی‌رود
هوش مصنوعی: دل را به هم بزن و به آنچه که در دل دارید اعتماد نکنید، زیرا تا زمانی که این طوفان و خطرات شدید وجود دارد، کشتی به ساحل نمی‌رسد.
تا غوطه در عرق نزند جبهه کریم
گرد خجالت از رخ سایل نمی‌رود
هوش مصنوعی: تا زمانی که جبهه‌ی بزرگوار همچنان از عرق و رنج غوطه‌ور باشد، شرم از چهره‌ی سائل (درخواست‌کننده) دور نمی‌شود.
بی‌پیچ و تاب نیست غبارم چو گردباد
از مرگ خارخار تو از دل نمی‌رود
هوش مصنوعی: من به مانند گردبادی هستم که بی‌پیچ و تاب حرکت می‌کند و غبارش نمی‌تواند از دل من برود، حتی اگر درد و رنج تو باشد.
از پا شکستگان چراغ است تیرگی
زنگ کدورت از دل عاقل نمی‌رود
هوش مصنوعی: دل‌های ناامید و شکسته مانند چراغی هستند که در آن تاریکی و کدورت وجود دارد، و این کدورت هرگز از دل فرد عاقل و با فهم پاک نمی‌شود.
از دور باش وحشت مجنون دور گرد
صائب به طوف بادیه محمل نمی‌رود
هوش مصنوعی: از فاصله دور، ترس و وحشت مجنون را حس می‌کنم. ای صائب، در طوفان بیابان، محمل (بار و اسباب سفر) حرکت نمی‌کند.