گنجور

غزل شمارهٔ ۴۲۳۷

اشکی که گوهرش ز نژاد جگر بود
هرقطره اش ستاره صبح اثر بود
در حسرت قلمرو آرام سوختیم
چون آفتاب چند کسی دربدر بود
گوهرنمای جوهر ذاتی خویش باش
خاکش به سر که زنده به نام پدر بود
عمر دراز سرو به اقبال سر کشی است
خون گل پیاده به طفلان هدر بود
قاصد به گرد جذبه عاشق نمی رسد
بند قبای گرمروان بال و پر بود
از جوش العطش ننشیند به آب تیغ
خون کسی که تشنه لب نیشتر بود
تا چند جنس یوسفی طالع مرا
خاک غم از غبار کسادی به سر بود
صائب ز اشک هرزه درا درحساب باش
طفلی که شوخ چشم بود پرده دربود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اشکی که گوهرش ز نژاد جگر بود
هرقطره اش ستاره صبح اثر بود
هوش مصنوعی: این بیت به احساس عمیق و غمگینی اشاره دارد. اشکی که از دل و جگر برمی‌خیزد، ارزش و زیبایی خاصی دارد و هر قطره آن مانند ستاره‌ای درخشان، نشان‌دهنده‌ی روشنایی و امیدی در دل غم است. آن اشک‌ها نه تنها نشانه‌ای از درد، بلکه نمایانگر زیبایی و درخشندگی در فرایند رنج و اندوه هستند.
در حسرت قلمرو آرام سوختیم
چون آفتاب چند کسی دربدر بود
هوش مصنوعی: ما با آرزوی داشتن یک سرزمین آرام، دلمان شکست و سوختیم، مانند آفتابی که چند نفر در جستجوی آن به در و دیوار می‌زنند.
گوهرنمای جوهر ذاتی خویش باش
خاکش به سر که زنده به نام پدر بود
هوش مصنوعی: به خودت و ذات واقعی‌ات افتخار کن و هرگز به باشد و شرایط ظاهری اهمیت نده. اهمیت واقعی در وجود توست و نه در نام و ظاهری که از خانواده به ارث برده‌ای.
عمر دراز سرو به اقبال سر کشی است
خون گل پیاده به طفلان هدر بود
هوش مصنوعی: عمر طولانی درخت سرو به دلیل مشاکت با خوشبختی و شگفتی است و جوانه‌های سرخ گل که به زمین می‌افتند، به نوعی بی‌فایده و هدر رفتن انرژی کودکان را نشان می‌دهد.
قاصد به گرد جذبه عاشق نمی رسد
بند قبای گرمروان بال و پر بود
هوش مصنوعی: پیام‌آور نمی‌تواند به جاذبه‌های عشق نزدیک شود، چراکه دل شتابان و پرانرژی همچون بال و پر پرنده است.
از جوش العطش ننشیند به آب تیغ
خون کسی که تشنه لب نیشتر بود
هوش مصنوعی: کسی که از شدت تشنگی به لب‌هایش آسیب رسانده است، با آب (آب خوش) سیر نخواهد شد. این جمله نشان‌دهنده‌ی این است کهگاه اوقات، حتی با وجود وجود یک راه حل، همچنان درد و رنج فرد برطرف نخواهد شد.
تا چند جنس یوسفی طالع مرا
خاک غم از غبار کسادی به سر بود
هوش مصنوعی: چقدر باید به خاطر اندوه و بی‌حالی ناشی از رکود و ناامیدی، تحت تأثیر قرار بگیرم؟
صائب ز اشک هرزه درا درحساب باش
طفلی که شوخ چشم بود پرده دربود
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و معصومیت کودکی اشاره می‌کند که با چشمانی بازیگوش و کنجکاو به دنیا نگاه می‌کند. اشک‌های بی‌دلیل او نیز به نوعی نشان‌دهندهٔ احساسات عمیق و حساس اوست. در واقع، کودکی که همچنان در دنیای بی‌خیالی و شادابی خود به سر می‌برد، نمادی از پاکی و سادگی است.