گنجور

غزل شمارهٔ ۴۲۳۸

از دل هرآنچه خاست دل آن را مکان بود
از گوش نگذرد سخنی کز زبان بود
بی برگی آرمیدگی دل دهد ثمر
خواب بهار باغ به فصل خزان بود
از دور باش عقل چه پرواست عشق را
سیل بهار را چه غم دیده بان بود
معشوق بی حجاب مهیای آفت است
گل چون شکفت بار دل باغبان بود
کردار رابه هر سر مویی است ده زبان
گفتار را چو تیغ همین یک زبان بود
بر دوش کوه بسته سبکبار می رویم
در وادیی که آبله بر پاگران بود
در عالمی که همت ما سیر می کند
گردون گل پیاده آن بوستان بود
صائب چه شکوه می کنی از خاکمال چرخ
غیر از غبار دل چه درین خاکدان بود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از دل هرآنچه خاست دل آن را مکان بود
از گوش نگذرد سخنی کز زبان بود
هوش مصنوعی: هر چیزی که از دل برمی‌آید، در دل جا می‌گیرد و تنها کلامی که از زبان بیرون می‌آید، در گوش‌ها باقی نمی‌ماند.
بی برگی آرمیدگی دل دهد ثمر
خواب بهار باغ به فصل خزان بود
هوش مصنوعی: به رغم اینکه درخت بی‌برگ است و حالتی خفته دارد، اما خواب بهار می‌تواند ثمره‌ای به ارمغان بیاورد؛ به عبارتی، باغی که در پاییز به سر می‌برد، هنوز امید به بهار دارد.
از دور باش عقل چه پرواست عشق را
سیل بهار را چه غم دیده بان بود
هوش مصنوعی: عقل از دور چه اهمیتی دارد، وقتی عشق مانند سیل بهاری می‌آید و هیچ نگران کننده‌ای وجود ندارد که مانع پیشرفت آن شود.
معشوق بی حجاب مهیای آفت است
گل چون شکفت بار دل باغبان بود
هوش مصنوعی: محبوب بدون پوشش، در آستانه‌ی تابش نور خورشید است و گل وقتی که شکوفه می‌زند، دل باغبان را شاد می‌کند.
کردار رابه هر سر مویی است ده زبان
گفتار را چو تیغ همین یک زبان بود
هوش مصنوعی: هر عمل و رفتاری که انجام می‌دهیم، به اندازه‌ی هر تار مویی در زندگی‌مان تأثیرگذار است. در حالی که صحبت‌های ما می‌تواند به شکل‌های مختلفی بیان شود، اما در واقع فقط یک زبان و یک طرز بیان وجود دارد که همانند تیغ برنده است.
بر دوش کوه بسته سبکبار می رویم
در وادیی که آبله بر پاگران بود
هوش مصنوعی: ما با دلی آزاد و بی‌وزن بر دوش کوه حرکت می‌کنیم در مسیری که به خاطر خستگی پاهایمان، زخم‌هایی بر پا داریم.
در عالمی که همت ما سیر می کند
گردون گل پیاده آن بوستان بود
هوش مصنوعی: در جهانی که تلاش و اراده ما در آن فعالیت می‌کند، دنیا مانند باغی است که گل‌ها در آن به شکوفایی می‌رسند.
صائب چه شکوه می کنی از خاکمال چرخ
غیر از غبار دل چه درین خاکدان بود
هوش مصنوعی: صائب، چرا از گردش زمان و مشکلات آن شکایت می‌کنی؟ جز غبار دل و اندوهی که در این دنیای فانی وجود دارد، چه چیزی در این خاکدان (دنیای مادی) هست؟