غزل شمارهٔ ۴۲۲۶
یوسف رخان ز شوق سراغ تومی کنند
از پیرهن فتیله داغ تومی کنند
چون آفتاب اگر چه جهان را گرفته ای
ذرات کاینات سراغ تومی کنند
گردنکشان که باج زعالم گرفته اند
چون شیشه سجده پیش ایاغ تومی کنند
جمعی که چشم بسته گذشتند از بهشت
دریوزه نسیم ز باغ تومی کنند
کج نه کله که لاله عذاران این چمن
دل خوش به عنبرینه داغ تومی کنند
می نوش وشاد باش که گلهای این چمن
کسب شکفتگی ز دماغ تومی کنند
من کیستم که پردگیان حریم قدس
پروانه وار طوف چراغ تومی کنند
صائب چه بلبلی تو که گلهای این چمن
از دیده خون روان به سراغ تومی کنند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یوسف رخان ز شوق سراغ تومی کنند
از پیرهن فتیله داغ تومی کنند
هوش مصنوعی: یوسف زیبا از شوق تو خبر میخواهد و بر اثر عشقش به تو، از پیراهنی که عطر و نشانهای از تو دارد، یاد میکند و احساسش را ابراز میکند.
چون آفتاب اگر چه جهان را گرفته ای
ذرات کاینات سراغ تومی کنند
هوش مصنوعی: اگرچه تو مانند آفتاب، تمام جهان را فراگرفتهای، اما ذرات موجود در کائنات همچنان به سمت تو جلب میشوند و به تو توجه دارند.
گردنکشان که باج زعالم گرفته اند
چون شیشه سجده پیش ایاغ تومی کنند
هوش مصنوعی: سرکشانی که از عالم و دانش سود میبرند، مانند شیشهای در مقابل شراب تو فروتن و سجدهگذار هستند.
جمعی که چشم بسته گذشتند از بهشت
دریوزه نسیم ز باغ تومی کنند
هوش مصنوعی: گروهی که با چشمان بسته از بهشت عبور کردند، ناله و خواستاری از نسیم را از باغ تو به عمل میآورند.
کج نه کله که لاله عذاران این چمن
دل خوش به عنبرینه داغ تومی کنند
هوش مصنوعی: در این چمن، لالههای زیبا که دل خوش به بوی دلانگیز تو دارند، سرشان را خم کردهاند.
می نوش وشاد باش که گلهای این چمن
کسب شکفتگی ز دماغ تومی کنند
هوش مصنوعی: نوشیدنی بنوش و خوشحال باش، زیرا گلهای این باغ از نفسهای تو شکوفا و زیبا میشوند.
من کیستم که پردگیان حریم قدس
پروانه وار طوف چراغ تومی کنند
هوش مصنوعی: من کی هستم که آن دسته از موجودات نیکوکار و فداکار در محیط مقدس تو، مانند پروانهها دور نور تو میچرخند؟
صائب چه بلبلی تو که گلهای این چمن
از دیده خون روان به سراغ تومی کنند
هوش مصنوعی: ای صائب، تو چه بلبلی هستی که در این باغ، گلها از چشمانشان اشک میریزند و به سمت تو میآیند.