گنجور

غزل شمارهٔ ۴۲۲۵

مستان که رو در آینه جام می کنند
خونها ز غصه در دل ایام می کنند
دامان عشق گیر که اسباب حسرت است
جز درد وداغ هر چه سرانجام می کنند
بی حاصل آن گروه که اوقات عمر را
صرف گشودن گره دام می کنند
پر سرکشی مکن که غزال رمیده را
دیوانگان به نیم نگه رام می کنند
تلخی نمی کشند گروهی که از بتان
از بوسه اختصار به پیغام می کنند
مهمان باغ کیست که گلهای شرمگین
از هم به التماس نظر وام می کنند
دارد کباب سینه سیراب خضر را
خونی که عاشقان تو در جام می کنند
از موج فیض بحر کرم را قرار نیست
اهل سؤال بیهده ابرام می کنند
جمعی که قانعند به دنیا ز آخرت
از دانه صلح با گره دام می کنند
غفلت نگر که در ره نقش سبک عنان
دلهای همچو آینه را دام می کنند
آنان که محو چاشنی وصل شکرند
برزخم سنگ صبر چو بادام می کنند
چون لاله صاف ودرد جهان را سبکروان
از پاک طینتی همه یک جام می کنند
خوش وقت آن گروه که نقد حیات خویش
نشمرده صرف راه دلارام می کنند
جمعی که می دهند به دل راه آرزو
صبح امید خود به ستم شام می کنند
صائب زمانه ای است که خاصان روزگار
در راه ورسم پیروی عام می کنند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مستان که رو در آینه جام می کنند
خونها ز غصه در دل ایام می کنند
هوش مصنوعی: بیشمار افرادی که در حال نوشیدن شراب هستند، هنگامی که به آینه‌ی جام خود نگاه می‌کنند، درد و غم‌های فراوانی را در دل خود حس می‌کنند و این احساسات را در گذر زمان تجربه می‌نمایند.
دامان عشق گیر که اسباب حسرت است
جز درد وداغ هر چه سرانجام می کنند
هوش مصنوعی: به آغوش عشق پناه ببر، زیرا تنها چیزی که باقی می‌ماند، حسرت است و جز درد و غم، نتیجه‌ای نخواهی گرفت.
بی حاصل آن گروه که اوقات عمر را
صرف گشودن گره دام می کنند
هوش مصنوعی: افرادی که زمان خود را صرف حل مشکلات و معضلات می‌کنند، بی‌نتیجه و بی‌فایده به نظر می‌رسند.
پر سرکشی مکن که غزال رمیده را
دیوانگان به نیم نگه رام می کنند
هوش مصنوعی: احتیاط کن و به خودت مسلط باش، زیرا دیوانگان حتی با یک نگاه کوتاه می‌توانند قوی‌ترین و حسی‌ترین موجودات را آرام کنند.
تلخی نمی کشند گروهی که از بتان
از بوسه اختصار به پیغام می کنند
هوش مصنوعی: گروهی که به جای بوسیدن بت‌ها، از راه پیام و متلک استفاده می‌کنند، تلخی و درد را تجربه نمی‌کنند.
مهمان باغ کیست که گلهای شرمگین
از هم به التماس نظر وام می کنند
هوش مصنوعی: مهمان در باغ کیست که گل‌ها با شرم و حیا از یکدیگر می‌خواهند که به او نگاه کنند؟
دارد کباب سینه سیراب خضر را
خونی که عاشقان تو در جام می کنند
هوش مصنوعی: خضر، که نماد زندگی و بقاست، به نام تو در حال پر کردن جانی است که عاشقان تو در جام خود به وجود می‌آورند. این خون نمادی از عشق عمیق به توست که در دل عاشقان جاری است.
از موج فیض بحر کرم را قرار نیست
اهل سؤال بیهده ابرام می کنند
هوش مصنوعی: از نعمت و لطف بی‌پایان دریای کرم، آرامشی برای اهل سؤال وجود ندارد و آنها بی‌دلیل بر اصرار و تکرار خود ادامه می‌دهند.
جمعی که قانعند به دنیا ز آخرت
از دانه صلح با گره دام می کنند
هوش مصنوعی: گروهی که به دنیای مادی قناعت می‌کنند، برای رسیدن به آرامش و صلح در زندگی، می‌کوشند تا با چالش‌هایی که دارند، ارتباط و گره‌خوردگی ایجاد کنند.
غفلت نگر که در ره نقش سبک عنان
دلهای همچو آینه را دام می کنند
هوش مصنوعی: بی‌توجهی را رها نکن، زیرا در مسیر زندگی، دلبستگی‌ها و آرزوهای ناب به‌سادگی می‌توانند دل‌های پاک و زلالی را گرفتار کنند.
آنان که محو چاشنی وصل شکرند
برزخم سنگ صبر چو بادام می کنند
هوش مصنوعی: افرادی که شوق وصال و چاشنی شیرین عشق را دارند، برای اینکه درد و زخم صبر را تحمل کنند، به مانند بادام در پوست خود، صبر و استقامت می‌ورزند.
چون لاله صاف ودرد جهان را سبکروان
از پاک طینتی همه یک جام می کنند
هوش مصنوعی: به مانند لاله‌ای که خالص و زیباست، افرادی که دردهای دنیا را سبکتر می‌دانند، از طینت پاک خود، همگی به یکدیگر محبت و دوستی می‌ورزند.
خوش وقت آن گروه که نقد حیات خویش
نشمرده صرف راه دلارام می کنند
هوش مصنوعی: خوش به حال کسانی که زندگی و عمر خود را بی‌مقدار می‌دانند و صرف لذت و آرامش می‌کنند.
جمعی که می دهند به دل راه آرزو
صبح امید خود به ستم شام می کنند
هوش مصنوعی: جمعی هستند که به دلشان امید آرزوها را می‌دهند، اما در شامگاه زندگی خود به زحمت و ستم می‌گذرانند.
صائب زمانه ای است که خاصان روزگار
در راه ورسم پیروی عام می کنند
هوش مصنوعی: در این زمانه، افرادی که در جامعه مقام و منزلت خاصی دارند، به جای اینکه راه و رسم ویژه‌ای را دنبال کنند، به شیوه‌ای شبیه به مردم عادی زندگی می‌کنند.