غزل شمارهٔ ۴۱۶۳
ابر بهار سینه به گلزار می زند
خون شفق علم ز سر خار می زند
زودا که خونچکان شود از خار انتقام
دستی که گل به مرغ گرفتارمی زند
در فصل برگریز کند سیر نوبهار
آیینه ای که غوطه به زنگار می زند
هر کس صلای باده به زهاد می دهد
آبی به روی صورت دیوار می زند
درگلشنی که بال مرا باز کرده اند
شبنم گره به نکهت گلزار می زند
عمری است در میان لب وسینه من است
رازی که بوسه بر لب اظهار می زند
امروز هر که سنگ ملامت به من می رساند
گو دست خود ببوس که بازار می زند
خطی قضا به سینه شهباز می کشد
هر خنده ای که کبک به کهسار می زند
آفت کم است میوه شاخ بلند را
منصور خواب خوش به سر دار می زند
صائب هلاک زمزمه دلنشین ماست
هر کس که ناخنی به رگ تار می زند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ابر بهار سینه به گلزار می زند
خون شفق علم ز سر خار می زند
هوش مصنوعی: ابرهای بهاری بر گلها میبارند و رنگی مانند سرخی غروب آفتاب به آنها میبخشند، در حالی که گلهای زیبا از میان خارها و دشواریها به زندگی و شکوفایی ادامه میدهند.
زودا که خونچکان شود از خار انتقام
دستی که گل به مرغ گرفتارمی زند
هوش مصنوعی: به زودی، دست انتقام به خونخواری خواهد رسید که گل را به پرندهای گرفتار میکند.
در فصل برگریز کند سیر نوبهار
آیینه ای که غوطه به زنگار می زند
هوش مصنوعی: در فصل پاییز، درختان برگهای خود را میریزند و بهاری که در حال نزدیک شدن است، مانند آینهای است که در آن زنگار و کثیفی منعکس میشود.
هر کس صلای باده به زهاد می دهد
آبی به روی صورت دیوار می زند
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که افرادی که به زهد و دیانت مشهور هستند، به جای این که به میگساری و خوشگذرانی بپردازند، فقط در ظاهر و به شکل ظاهری گویی به بادهنوشی دعوت میکنند، در حالیکه در واقع کاری انجام نمیدهند و مثل کسی هستند که آب به دیوار میپاشد و هیچ تأثیری ندارد.
درگلشنی که بال مرا باز کرده اند
شبنم گره به نکهت گلزار می زند
هوش مصنوعی: در باغی که باعث شده بال و پر من باز شود، شبنم به عطر و بوی گلها میچسبد.
عمری است در میان لب وسینه من است
رازی که بوسه بر لب اظهار می زند
هوش مصنوعی: سالهاست که در دل و جان من رازی وجود دارد که بوسهای بر لبهایم آن را فاش میکند.
امروز هر که سنگ ملامت به من می رساند
گو دست خود ببوس که بازار می زند
هوش مصنوعی: امروز هر کسی که به من انتقاد و سرزنش میکند، باید بداند که خودش هم در موقعیت خوبی نیست و باید به نوعی از خودش عذرخواهی کند، زیرا او هم در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات است.
خطی قضا به سینه شهباز می کشد
هر خنده ای که کبک به کهسار می زند
هوش مصنوعی: هر خندهای که کبک در کوهستان سر میدهد، تقدیری را برای شهباز رقم میزند.
آفت کم است میوه شاخ بلند را
منصور خواب خوش به سر دار می زند
هوش مصنوعی: آفت ها کمتر به میوه هایی که از شاخه های بلند آویزان هستند، آسیب میزنند و منصور در خواب خوشی به سر میبرد.
صائب هلاک زمزمه دلنشین ماست
هر کس که ناخنی به رگ تار می زند
هوش مصنوعی: هر کسی که به نغمهها و آهنگهای دلنشین ما گوش میدهد، دچار چالش و مشکل میشود، چرا که این آوازهای زیبا میتوانند جان او را به خطر بیندازند.