گنجور

غزل شمارهٔ ۴۱۵۸

آزادگان کجا غم دستار می خورند
این پر دلان قسم به سر دارمی خورند
حیرانیان عشق چو شبنم در این چمن
روزی ز راه دیده بیدار می خورند
آنان که ره به نقطه توحیدبرده اند
از دل همیشه دانه چو پرگار می خورند
از نشاه شراب صبوحی چه غافلند
جمعی که باده را به شب تار می خورند
بر لوح دل چو مصرع رنگین کنند نقش
زخمی که رهروان تو از خار می خورند
نقل شراب سنگ ملامتگران کنند
رندان که باده بر سر بازار می خورند
طوطی به زهر غوطه زد از حرف شکرین
مردم همین فریب ز گفتار می خورند
با آسمان بساز که آیینه خاطران
پیمانه های زهر ز زنگار می خورند
مگذر ز خون من که طبیبان مهربان
گاهی ز لطف شربت بیمار می خورند
از شکر می کنند لب خویش شکرین
گر جام زهر مردم هشیار می خورند
صائب هزار بار به از آب زندگی است
خونی که عاشقان به شب تار می خورند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آزادگان کجا غم دستار می خورند
این پر دلان قسم به سر دارمی خورند
هوش مصنوعی: آزادگان و انسان‌های بزرگ هرگز در غم و اندوه نمی‌مانند، بلکه دل‌های شجاع و قهرمانان به خاطر هدف‌های بزرگ و ارزش‌های خود فداکاری می‌کنند.
حیرانیان عشق چو شبنم در این چمن
روزی ز راه دیده بیدار می خورند
هوش مصنوعی: عاشقانی که در حیرت به سر می‌برند، مانند شبنمی در این باغ روزی از راه چشمان بیدار، بهره می‌برند.
آنان که ره به نقطه توحیدبرده اند
از دل همیشه دانه چو پرگار می خورند
هوش مصنوعی: افرادی که به شناخت و یگانگی خداوند دست یافته‌اند، همیشه با دل و جان خود مانند پرگار، در اطراف حقیقت و فهم عمیق الهی در حال حرکت و جست‌وجو هستند.
از نشاه شراب صبوحی چه غافلند
جمعی که باده را به شب تار می خورند
هوش مصنوعی: به بعضی از افراد که در شب‌های تار باده می‌نوشند، هشدار داده می‌شود که از لذت و شادی‌ای که صبحانه نوشیدن شراب به همراه دارد، غافلند و این حس خوب را درک نمی‌کنند.
بر لوح دل چو مصرع رنگین کنند نقش
زخمی که رهروان تو از خار می خورند
هوش مصنوعی: بر دل، مانند نوشتاری رنگارنگ، نقشی می‌زنند که نشان‌دهنده‌ی زخم‌هایی است که مسافران در مسیرشان با خارها تجربه می‌کنند.
نقل شراب سنگ ملامتگران کنند
رندان که باده بر سر بازار می خورند
هوش مصنوعی: افرادی که در جمع با انبوهی از انتقادات روبرو می‌شوند، به نوشیدن شراب در بازار ادامه می‌دهند و این زیبایی و طراوت را از افراد بی‌خبر و مدعی دور می‌کنند.
طوطی به زهر غوطه زد از حرف شکرین
مردم همین فریب ز گفتار می خورند
هوش مصنوعی: طوطی به خاطر سخنان شیرین دیگران، خود را به زحمت انداخته و در دردسر افتاد. مردم هم همینطور فریب حرف‌های زیبا را می‌خورند.
با آسمان بساز که آیینه خاطران
پیمانه های زهر ز زنگار می خورند
هوش مصنوعی: با آسمان کنار بیاوری، زیرا یادها و خاطرات دردناک مانند پیمانه‌هایی پر از زهر، دست به دست چرخیده و دچار فرسودگی شده‌اند.
مگذر ز خون من که طبیبان مهربان
گاهی ز لطف شربت بیمار می خورند
هوش مصنوعی: از کنارت نرو که پزشکان مهربان گهگاه از روی محبت، درمان بیمار را به خاطر خوردن شربت او فراموش می‌کنند.
از شکر می کنند لب خویش شکرین
گر جام زهر مردم هشیار می خورند
هوش مصنوعی: افراد خوش‌زبان و شیرین‌سخن، از زیبایی کلام خود بهره‌مند می‌شوند، حتی اگر در شرایط سخت و ناگوار نیز قرار گیرند. در عوض، کسانی که هوشیار و آگاه‌اند، ممکن است در مواجهه با مشکلات، با شجاعت و عزم قوی، سختی‌ها را تحمل کنند.
صائب هزار بار به از آب زندگی است
خونی که عاشقان به شب تار می خورند
هوش مصنوعی: عشق و احساسات عمیق عاشقان را می‌توان به زندگی حقیقی و زنده‌تر از آب تشبیه کرد. در شب‌های تاریک، این عشق و شور و شوق، مانند خون در رگ‌ها، زندگی‌بخش و energizing است. پس در حقیقت، آنچه که عاشقان در دل شب تجربه می‌کنند، ارزشمندتر و پایدارتر از زندگی عادی است.