غزل شمارهٔ ۴۱۴۹
گوش از برای نغمه تر آفریده اند
وز بهر روی خوب نظرآفریده اند
چشم از برای گریه ولب از برای آه
وز بهر داغ لخت جگر آفریده اند
مقصود از صدف گهر آبدار اوست
از بهر اشک دیده تر آفریده اند
بی شک گرم یک مژه برهم زدن مباش
کاین رشته را برای گهر آفریده اند
هر چهره نیست قابل خونابه سرشک
کاین سکه بهر روی چو زر آفریده اند
مگشا به هر سمنبری آغوش خویش را
کاین هاله را برای قمر آفریده اند
خط را برات بر لب خوبان نوشته اند
از بهر مور تنگ شکر آفریده اند
سنگ است باب خنده بیجای غافلان
از بهر کبک کوه وکمر آفریده اند
انصاف نیست هیزم دوزخ کند کسی
نخلی که از برای ثمر آفریده اند
صائب بود ز کیسه دریا سخای ابر
دل را برای دیده ترآفریده اند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گوش از برای نغمه تر آفریده اند
وز بهر روی خوب نظرآفریده اند
هوش مصنوعی: گوش انسان به منظور شنیدن صداهای زیبا و دلنواز ساخته شده و چشم نیز برای تماشای زیباییها و چهرههای خوشایند خلق شده است.
چشم از برای گریه ولب از برای آه
وز بهر داغ لخت جگر آفریده اند
هوش مصنوعی: چشمها برای گریه و لبها برای آه کشیدن و به خاطر درد و غم عمیق دل خلق شدهاند.
مقصود از صدف گهر آبدار اوست
از بهر اشک دیده تر آفریده اند
هوش مصنوعی: هدف از وجود صدف، نگهداری مروارید درخشان اوست که برای این کار، به خاطر اشک چشم، به وجود آمده است.
بی شک گرم یک مژه برهم زدن مباش
کاین رشته را برای گهر آفریده اند
هوش مصنوعی: بدون شک، نباید با یک تماشای ساده و بیتوجهی، این پیوند و رابطه را نادیده بگیریم؛ زیرا این ارتباط برای به دست آوردن چیزی ارزشمند و زیبا خلق شده است.
هر چهره نیست قابل خونابه سرشک
کاین سکه بهر روی چو زر آفریده اند
هوش مصنوعی: هر چهرهای ارزش اشک و حسرت را ندارد، زیرا این سکه (زیبایی) برای هر رویی به مانند زر (طلا) ساخته شده است.
مگشا به هر سمنبری آغوش خویش را
کاین هاله را برای قمر آفریده اند
هوش مصنوعی: در آغوش خود به راحتی از هر شخص دیگری استقبال نکن، زیرا این زیبایی خاص فقط برای ماه و زیباییاش ایجاد شده است.
خط را برات بر لب خوبان نوشته اند
از بهر مور تنگ شکر آفریده اند
هوش مصنوعی: خط زیبا و دلنشین بر لبهای زیبای خوبان نوشته شده است و برای مور به خاطر تنگی، شکر را آفریدهاند.
سنگ است باب خنده بیجای غافلان
از بهر کبک کوه وکمر آفریده اند
هوش مصنوعی: خنده بیمورد و نابهجا ناشی از غفلت است و سنگی که به خاطر کبک کوه و کمر ساخته شده، نماد بیتوجهی و نادانی است.
انصاف نیست هیزم دوزخ کند کسی
نخلی که از برای ثمر آفریده اند
هوش مصنوعی: اینکه کسی بخواهد درختی را که برای دادن میوه آفریده شده، به آتش بزند، ناپسند و بیعدالتی است.
صائب بود ز کیسه دریا سخای ابر
دل را برای دیده ترآفریده اند
هوش مصنوعی: سخاوت و generosity ابر، به این دلیل است که دل او به خاطر اشک و احساساتی که برای دیدهها آفریده شده، پر از مهربانی و بخشندگی است. به نوعی ابر به خاطر این احساسات خود، به دیگران نیکی و برکات میدهد.