گنجور

غزل شمارهٔ ۴۱۴۴

خال ترا ز دیده تر سبز کرده اند
این دانه را به خون جگر سبز کرده اند
ریحان به خط پشت لب او کجا رسد
کاین سبزه رابه آب گهرسبزکرده اند
سنگین دلی تو ورنه اسیران به آب چشم
در مغز سنگ تخم شرر سبز کرده اند
مانند طوطیان پروبال مرا به زهر
در آرزوی تنگ شکر سبز کرده اند
بسیار تخم سوخته را درزمین شور
صاحبدلان ز فیض نظر سبز کرده اند
چون بس کنم ز گریه که نخل مرا چو شمع
از بهر اشک پاک گهر سبز کرده اند
خشکی مکن که نخل ترا با دو صد امید
خونین دلان برای ثمر سبز کرده اند
ایمن نیم ز سرزنش پای رهروان
کشت مرا به راهگذر سبز کرده اند
دل در جهان مبند که این نونهال را
از بهر سرزمین دگر سبز کرده اند
هرگز نمی شود علف تیغ حادثات
کشتی که از دو دیده تر سبز کرده اند
صائب هزار کاسه پر زهر خورده اند
تا نام خویش اهل هنر سبز کرده اند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خال ترا ز دیده تر سبز کرده اند
این دانه را به خون جگر سبز کرده اند
هوش مصنوعی: صورت زیبای تو را با اشک چشم تر کرده‌اند و این دانه را به خاطر درد دل و عشق، با خون دل رنگین کرده‌اند.
ریحان به خط پشت لب او کجا رسد
کاین سبزه رابه آب گهرسبزکرده اند
هوش مصنوعی: چطور می‌توان ریحان را با لب او مقایسه کرد در حالی که این سبزه به وسیله آب گوهری رنگی سبز شده است؟
سنگین دلی تو ورنه اسیران به آب چشم
در مغز سنگ تخم شرر سبز کرده اند
هوش مصنوعی: دل سنگین تو باعث شده که اسیران، در حالی که اشک می‌ریزند، در دل سنگ، امیدهایی تازه و سبز را بکارند.
مانند طوطیان پروبال مرا به زهر
در آرزوی تنگ شکر سبز کرده اند
هوش مصنوعی: مانند طوطی‌هایی که با زیبایی و رنگ‌های جذاب خود توجّه همه را جلب می‌کنند، به من اجازه داده‌اند که به خاطر آرزوی شیرین و دلپذیر زندگی، زهر و تلخی را تحمل کنم.
بسیار تخم سوخته را درزمین شور
صاحبدلان ز فیض نظر سبز کرده اند
هوش مصنوعی: تعداد زیادی از دانه‌های سوخته را در زمین شور، افراد با دل‌های پربار با روشنی نگاه خود به سبزی و رویش مجدد درآورده‌اند.
چون بس کنم ز گریه که نخل مرا چو شمع
از بهر اشک پاک گهر سبز کرده اند
هوش مصنوعی: زمانی که گریه‌ام را متوقف کنم، نخل من به خاطر اشک‌های من مانند شمع، با مرواریدهای سبز زیبا تزئین شده است.
خشکی مکن که نخل ترا با دو صد امید
خونین دلان برای ثمر سبز کرده اند
هوش مصنوعی: خشکی نداشته باش، زیرا نخل تو را با آرزوهای بسیار و دل‌های نگران برای میوه دادن پرورش داده‌اند.
ایمن نیم ز سرزنش پای رهروان
کشت مرا به راهگذر سبز کرده اند
هوش مصنوعی: من از سرزنش‌ها ایمن نیستم، زیرا در مسیر زندگی‌ام مانند یک رهرو قدم گذاشته‌ام و این مسیر سبز و زیبا مرا به چالش کشیده است.
دل در جهان مبند که این نونهال را
از بهر سرزمین دگر سبز کرده اند
هوش مصنوعی: دل خود را در دنیا مجروح نکن، زیرا این گیاه جوان را به خاطر سرزمین دیگری پرورش داده‌اند.
هرگز نمی شود علف تیغ حادثات
کشتی که از دو دیده تر سبز کرده اند
هوش مصنوعی: هرگز نمی‌توان علفی را که با اشک چشم‌ها رشد کرده، در مسیر حوادث و مشکلات آسیب رساند.
صائب هزار کاسه پر زهر خورده اند
تا نام خویش اهل هنر سبز کرده اند
هوش مصنوعی: بسیاری از هنرمندان، با سختی و رنج، زهر و تلخی‌های زندگی را تجربه کرده‌اند تا بتوانند نام و جایگاه خود را در دنیای هنر تثبیت کنند.