گنجور

غزل شمارهٔ ۴۱۳۵

جمعی که بوسه بر قدم دار داده اند
چون نقطه اختیار به پرگار داده اند
تا ساغری ز خنده خونین گرفته اند
چون گل هزار بوسه به هر خارداده اند
آشفتگان مقید شیرازه نیستند
ترک ردا وسبحه و زنار داده اند
چون مار کرده اند مرا تا کلید گنج
از زهر صد پیاله سرشار داده اند
صد بار غوطه در جگر شعله خورده ام
تا چون شرر مرا دل بیدار داده اند
مردان ز حمله فلک ازجا نمی روند
کز جان سخت پشت به کهسار داده اند
دامن فشان چو موج ز کوثر گذر کنند
جمعی که دل به لعل لب یار داده اند
زان باده ای که میکده پرداز آن منم
ته جرعه ای به نرگس بیمار داده اند
این زاهدان خشک اگر مرده نیستند
چون تن به زیر گنبد دستار داده اند
صائب ز روی صبح گشایش طمع مدار
کاین فیض را به زلف شب تار داده اند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جمعی که بوسه بر قدم دار داده اند
چون نقطه اختیار به پرگار داده اند
هوش مصنوعی: گروهی که با عشق و احترام به پای محبوب خود بوسه می‌زنند، همچون نقطه‌ای هستند که به وسیله پرگار به دور آن می‌چرخند و اختیارشان نزد اوست.
تا ساغری ز خنده خونین گرفته اند
چون گل هزار بوسه به هر خارداده اند
هوش مصنوعی: رفتی و دلی را پر از شادی کردی، اما در عین حال، غم و درد به دل خیلی‌ها نشسته است. در هر گوشه، دل‌ها به یاد تو، پر از عشق و اندوه است.
آشفتگان مقید شیرازه نیستند
ترک ردا وسبحه و زنار داده اند
هوش مصنوعی: آشفتگان دیگر به نظم و ترتیب خود پایبند نیستند و از زینت‌ها و نشانه‌های مذهبی خود مانند ردا، تسبیح و زنجیرهایشان گذشته‌اند.
چون مار کرده اند مرا تا کلید گنج
از زهر صد پیاله سرشار داده اند
هوش مصنوعی: من را به مانند ماری فریبنده درآورده‌اند، به طوری که برای دستیابی به گنج، زهر صد پیاله را به من نوشانده‌اند.
صد بار غوطه در جگر شعله خورده ام
تا چون شرر مرا دل بیدار داده اند
هوش مصنوعی: متن بیانگر این است که شخص، بارها و بارها در آتش درد و اندوه فرو رفته است و به همین دلیل، احساس می‌کند که مانند جرقه‌ای از دلش شعله‌ای برخواسته و او را بیدار و هوشیار کرده است. این تجربه‌های سخت باعث شده که او نسبت به زندگی و جهان پیرامونش آگاه‌تر شود.
مردان ز حمله فلک ازجا نمی روند
کز جان سخت پشت به کهسار داده اند
هوش مصنوعی: مردان واقعی در برابر حوادث و مشکلات زندگی ثابت قدم می‌مانند و از مکان خود فرار نمی‌کنند، زیرا آن‌ها به چیزی بیشتر از جان خود پایبند هستند و از آنچه که دارند دفاع می‌کنند.
دامن فشان چو موج ز کوثر گذر کنند
جمعی که دل به لعل لب یار داده اند
هوش مصنوعی: چو موجی که از کوثر می‌گذرد، گروهی که دل خود را به زیبایی دندان‌های یار سپرده‌اند، دامن خود را رها می‌کنند.
زان باده ای که میکده پرداز آن منم
ته جرعه ای به نرگس بیمار داده اند
هوش مصنوعی: از آن شرابی که در میکده سرو می‌شود، من همان کسی هستم که ته‌مانده‌ای از آن را به نرگس بیمار داده‌اند.
این زاهدان خشک اگر مرده نیستند
چون تن به زیر گنبد دستار داده اند
هوش مصنوعی: این افراد زاهد و خشک که به نظر می‌رسد زندگی ندارند، چرا که مانند افرادی که زیر یک سقف به خواب رفته‌اند، به حالت بی‌تحرکی درآمده‌اند.
صائب ز روی صبح گشایش طمع مدار
کاین فیض را به زلف شب تار داده اند
هوش مصنوعی: از صبح زود انتظار نداشته باش که امیدی به خوشبختی داشته باشی، زیرا این نعمت را در تاریکی شب به ما داده‌اند.