گنجور

غزل شمارهٔ ۴۱۳۲

دلهاکه جا به زلف معنبر گرفته اند
بی انتظاردامن محشر گرفته اند
جمعی که برده اند سر خود به زیر بال
نه بیضه فلک به ته پر گرفته اند
یک جا قرار دولت دنیا نمی کند
آب حیات را ز سکندر گرفته اند
پیش کسی دراز نسازند میکشان
دستی که چون سبو به ته سر گرفته اند
یکرنگ گل شده است زبس عندلیب من
از بال من گلاب مکرر گرفته اند
چون مرغ پربریده ز پروانه مانده است
تا نامه مرا ز کبوتر گرفته اند
چون شمع بارها زسر خود گذشتگان
در زیر تیغ زندگی از سر گرفته اند
ارباب درد از پی سامان اشک و آه
آتش ز سنگ و آب ز گوهر گرفته اند
صائب جماعتی که ز می دست شسته اند
ساغر زدست ساقی کوثر گرفته اند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلهاکه جا به زلف معنبر گرفته اند
بی انتظاردامن محشر گرفته اند
هوش مصنوعی: دل‌هایی که به زلف معشوق آویخته شده‌اند، بی‌صبرانه در انتظار هستند که روز قیامت را در آغوش بکشند.
جمعی که برده اند سر خود به زیر بال
نه بیضه فلک به ته پر گرفته اند
هوش مصنوعی: گروهی که به زیر بال یک بزرگ‌تر یا حامی پناه برده‌اند، نتوانسته‌اند به هدف‌های والای خود برسند و فقط به زندگی ساده و محدود قناعت کرده‌اند.
یک جا قرار دولت دنیا نمی کند
آب حیات را ز سکندر گرفته اند
هوش مصنوعی: دولت و خوشبختی دنیا هرگز در یک مکان ثابت نمی‌ماند و شادابی زندگی را نمی‌توان از سکندر یا شخصیت‌های مشهور دیگر گرفت.
پیش کسی دراز نسازند میکشان
دستی که چون سبو به ته سر گرفته اند
هوش مصنوعی: در حضور کسی که از نظر اجتماعی یا مقام برتر است، نباید خود را کوچک و حقیر نشان بدهیم، زیرا کسانی که در چنین شرایطی دست به کارهایی می‌زنند، مانند سبویی هستند که ته آن را به سمت بالا گرفته‌اند و هیچ محتوایی در آن باقی نمانده است.
یکرنگ گل شده است زبس عندلیب من
از بال من گلاب مکرر گرفته اند
هوش مصنوعی: پرنده خوش‌صدا و زیبا به خاطر عشق و محبت من، همچون گلی یکدست و بی‌نقص شده است. زندگی من پر از عطر و دل‌انگیزی است که از روح من و به خاطر این عشق جاری شده است.
چون مرغ پربریده ز پروانه مانده است
تا نامه مرا ز کبوتر گرفته اند
هوش مصنوعی: گویا من همچون پرنده‌ای هستم که بال‌هایش بریده شده و به شدت در انتظار خبری هستم. گویی دیگران پیام مرا از کبوتر گرفته‌اند و من در حسرت آن نامه و خبر مانده‌ام.
چون شمع بارها زسر خود گذشتگان
در زیر تیغ زندگی از سر گرفته اند
هوش مصنوعی: مانند شمع که بارها خود را فدای دیگران می‌کند، انسان‌ها نیز در زیر فشار و مشکلات زندگی، از تجربیات گذشته خود درس می‌گیرند و دوباره به راه خود ادامه می‌دهند.
ارباب درد از پی سامان اشک و آه
آتش ز سنگ و آب ز گوهر گرفته اند
هوش مصنوعی: حاکم بر درد و رنج، سعی کرده که از اشک و آه، نظم و انتظامی به وجود آورد و از سنگ آتش و از آب، ارزش و زیبایی مانند گوهر بسازد.
صائب جماعتی که ز می دست شسته اند
ساغر زدست ساقی کوثر گرفته اند
هوش مصنوعی: افرادی که به می‌نوشی دست زده‌اند و خود را از آن دور کرده‌اند، به سرچشمه‌ای معنوی و الهی دست یافته‌اند و از آن بهره‌مند شده‌اند.