گنجور

غزل شمارهٔ ۴۱۳۱

مردان ز جان خویش نه آسان گذشته اند
خون خورده اند تا ز سر جان گذشته اند
گردیده است آب دل رهروان عشق
تا از پل شکسته امکان گذشته اند
فردای باز خواست چه آسوده خاطرند
امروز آن کسان که ز سامان گذشته اند
از صدر تا رسند بزرگان به آستان
از عالم آستانه نشینان گذشته اند
پروانه حلاوت افکار صائبند
آن طوطیان که از شکرستان گذشته اند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مردان ز جان خویش نه آسان گذشته اند
خون خورده اند تا ز سر جان گذشته اند
هوش مصنوعی: مردان واقعی به سادگی از جان خود نمی‌گذرند؛ آن‌ها برای دستیابی به هدف‌های بزرگ، خون و رنج زیادی را تحمل کرده‌اند و حتی تا مرز جان خود پیش رفته‌اند.
گردیده است آب دل رهروان عشق
تا از پل شکسته امکان گذشته اند
هوش مصنوعی: آب دل عاشقان به قدری جاری شده که توانسته‌اند از پل شکسته عبور کنند.
فردای باز خواست چه آسوده خاطرند
امروز آن کسان که ز سامان گذشته اند
هوش مصنوعی: افرادی که در گذشته به کارهای خود سامان داده‌اند، امروز با خیال راحت و آرامش به آینده نگاه می‌کنند، زیرا می‌دانند در روز محاسبه و بازخواست چه هیچ دغدغه‌ای نخواهند داشت.
از صدر تا رسند بزرگان به آستان
از عالم آستانه نشینان گذشته اند
هوش مصنوعی: بزرگان از جایگاه‌های بلند به درگاه عشق و معرفت می‌رسند و کسانی که در این مسیر هستند، از مراحل بالاتر دنیا گذشته‌اند.
پروانه حلاوت افکار صائبند
آن طوطیان که از شکرستان گذشته اند
هوش مصنوعی: پروانه‌ها نماد خوشی و زیبایی افکار هستند، همان‌طور که طوطی‌ها که از مکان‌های شیرین و خوشمزه عبور کرده‌اند، نشانه‌ای از لذت و خوشحالی‌اند.

حاشیه ها

1397/04/30 10:06
حمیدرضا علیزاده

استاد قوامی در گلهای جاویدان 147 این شعر را اجرا کرده اند.