غزل شمارهٔ ۴۱۱۸
شرم از نگاه آن گل سیراب می چکد
زان تیغ الحذر که ازو آب می چکد
زان چشم پر خمار می ناب می چکد
زان خانه الحذر که ازو آب می چکد
از سروبوستانی اگر آب می چکد
ناز از خرام آن گل سیراب می چکد
از روی تازه گل اگر آب می چکد
زان روی لاله رنگ می ناب می چکد
تا خون آرزو نشود خشک در جگر
خامی از این کباب چو خوناب می چکد
سیری زآب نیست جگرهای تشنه را
کی خون ما ز خنجر سیراب می چکد
سوراخ میکند جگر سنگ خاره را
خونابه ای که از دل بیتاب میچکد
بیداری من است که چون چشم مست یار
گاهی ازوخمار وگهی خواب می چکد
امروز نیست چشم مرا اشک لاله گون
زین زخم عمرهاست که خوناب می چکد
در کوی میکشان نبود راه بخل را
اینجا زدست خشک سبو آب می چکد
نسبت به صبح عارض او سیل تیره ای است
آب صباحتی که زمهتاب می چکد
بی چشم زخم مصرع رنگین صائب است
تیغ برهنه ای که ازو آب می چکد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شرم از نگاه آن گل سیراب می چکد
زان تیغ الحذر که ازو آب می چکد
هوش مصنوعی: نگاه آن گل باعث میشود که آب از تیغهای تیز آن بریزد و این نشاندهندهی زیبایی و لطافت اوست. در واقع، گل به گونهای است که نه تنها زیباییاش نظرها را جلب میکند، بلکه بر اثر این جلب توجه، احساس خجالت و شرم نیز به وجود میآید.
زان چشم پر خمار می ناب می چکد
زان خانه الحذر که ازو آب می چکد
هوش مصنوعی: از آن چشم خوابآلود، شراب ناب میچکد و از آن خانه باید دوری کرد، زیرا از آنجا نیز آب میچکد.
از سروبوستانی اگر آب می چکد
ناز از خرام آن گل سیراب می چکد
هوش مصنوعی: اگر از درختان و باغها آب میچکد، ناز و زیبایی آن گل به خاطر آبدار شدنش است.
از روی تازه گل اگر آب می چکد
زان روی لاله رنگ می ناب می چکد
هوش مصنوعی: اگر از گل تازه قطرههای آب بریزد، این آب به رنگ خوش لاله است.
تا خون آرزو نشود خشک در جگر
خامی از این کباب چو خوناب می چکد
هوش مصنوعی: تا زمانی که آرزوها در دل زنده هستند و در جگر حسرت میسوزند، مانند کبابی که از آن خون میچکد، این آرزوها همواره غمانگیز و دردناک خواهند بود.
سیری زآب نیست جگرهای تشنه را
کی خون ما ز خنجر سیراب می چکد
هوش مصنوعی: آب برای سیر کردن دلهای تشنه کافی نیست، چگونه میتواند خون ما از خنجر آرامشان کند؟
سوراخ میکند جگر سنگ خاره را
خونابه ای که از دل بیتاب میچکد
هوش مصنوعی: خونی که از دل بیتاب و دلشکسته میچکد، میتواند حتی سنگ سخت را هم سوراخ کند.
بیداری من است که چون چشم مست یار
گاهی ازوخمار وگهی خواب می چکد
هوش مصنوعی: بیداری من حالتی دارد شبیه به چشمهای میزده معشوق، که گاهی از حالت نشئگی به خواب میرود و گاهی دیگر بیدار است.
امروز نیست چشم مرا اشک لاله گون
زین زخم عمرهاست که خوناب می چکد
هوش مصنوعی: امروز چشمانم دیگر اشکی شبیه به خون نمیرم ندارد؛ زیرا این درد و زخمهای زندگی سالهاست که مانند خونابه بر دل من میچکد.
در کوی میکشان نبود راه بخل را
اینجا زدست خشک سبو آب می چکد
هوش مصنوعی: در محلهی میکده، جایی برای خساست و بخل وجود ندارد. در اینجا، از ظرف خالی آب به بیرون میچکد.
نسبت به صبح عارض او سیل تیره ای است
آب صباحتی که زمهتاب می چکد
هوش مصنوعی: چهره او در صبح مانند سیل تیرهای است که از نور ماه چکه میکند.
بی چشم زخم مصرع رنگین صائب است
تیغ برهنه ای که ازو آب می چکد
هوش مصنوعی: چشم زخم و حسادت نمیتواند بر زیبایی این شعر تأثیر بگذارد، مانند شمشیری که به رغم برهنه بودنش، همچنان از آن آب میریزد.

صائب