گنجور

غزل شمارهٔ ۴۱۱۱

از روی درد هر که ز دل آه می کشد
بی چشم زخم یوسفی از چاه می کشد
بی آه گرم نیست دل دردمند عشق
شمعی که روشن است مدام آه می کشد
در زلف دود شعله حصاری نمی شود
بیهوده ابر پرده در آن ماه می کشد
شمع که دیده است سرانجام خامشی
گردن در انتظار سحرگاه می کشد
بردوش خلق بار بود زندگانیش
هر کس که بار خلق به اکراه می کشد
تا روی آتشین تو در بزم دیده است
پیوسته شمع جای نفس آه می کشد
شوخی که رم ز دیدن پنهان من کند
با مدعی جناغ به دلخواه می کشد
افتاده جذبه طمع زرد روبلند
این کهربا ز کاهکشان کاه می کشد
از اشتیاق چهره چون آفتاب توست
نیلی که آه من به رخ ماه می کشد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از روی درد هر که ز دل آه می کشد
بی چشم زخم یوسفی از چاه می کشد
هوش مصنوعی: هر کسی که به دلیل درد و رنجش آه می‌کشد، بدون اینکه چشم زخم و حسادت کسی را داشته باشد، مانند یوسف که از چاه بیرون کشیده شد، به زودی از مشکلاتش نجات پیدا خواهد کرد.
بی آه گرم نیست دل دردمند عشق
شمعی که روشن است مدام آه می کشد
هوش مصنوعی: دل سوخته عشق بدون آه و ناله به آرامش نمی‌رسد، مانند شعله شمعی که همیشه روشن است اما در دلش حسرت و درد را احساس می‌کند.
در زلف دود شعله حصاری نمی شود
بیهوده ابر پرده در آن ماه می کشد
هوش مصنوعی: دود شعله نمی‌تواند زلف را به حجاب درآورد و ابر بیهوده نمی‌تواند ماه را بپوشاند.
شمع که دیده است سرانجام خامشی
گردن در انتظار سحرگاه می کشد
هوش مصنوعی: شمعی که می‌داند آخر کارش بی‌صدا شدن است، با شوق و امید به صبح زود منتظر است.
بردوش خلق بار بود زندگانیش
هر کس که بار خلق به اکراه می کشد
هوش مصنوعی: زندگی هر کسی که به زحمت و نارضایتی بار دیگران را به دوش می‌کشد، برای دیگران سنگینی می‌آورد.
تا روی آتشین تو در بزم دیده است
پیوسته شمع جای نفس آه می کشد
هوش مصنوعی: در مهمانی، شمعی که به خاطر زیبایی و جذابیت تو روشن است، به طور مداوم در حال نفس‌نفس زدن و آه کشیدن است.
شوخی که رم ز دیدن پنهان من کند
با مدعی جناغ به دلخواه می کشد
هوش مصنوعی: شخصی که از دیدن من پنهان شده و ترسیده، برای اینکه خود را نشان دهد، با اعتماد به نفس و خیال راحت به چالش من می‌آید.
افتاده جذبه طمع زرد روبلند
این کهربا ز کاهکشان کاه می کشد
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف حالتی می‌پردازد که جذبه و طمع به پایین افتاده و بر روی زردی و زیبایی روبندند، و اینکه این کهربا از خاک و کاه، زیبایی و ارزش خود را می‌کشد. به طور کلی، بیانگر این است که زیبایی و جاذبه‌ای که باید در او جای گیرد، تحت تأثیر موارد عادی و بی‌اهمیت قرار گرفته است.
از اشتیاق چهره چون آفتاب توست
نیلی که آه من به رخ ماه می کشد
هوش مصنوعی: از شوق و عشق، چهره‌ات مانند آفتاب درخشان و تابان است، و اشک‌هایم به یاد تو، زیبایی‌های دلبرانه‌ام را به تصویر می‌کشند.