غزل شمارهٔ ۴۰۷۱
پوشیده یار اگر نه می ناب میخورد
این رنگ لالهگون ز کجا آب میخورد
چون تشنهای که آب خورد در میان خواب
خونم چو آب چشم تو در خواب میخورد
موی میانش از نگه گرم عاشقان
از زلف مشکبار فزون تاب میخورد
پهلوی هرکه کرد قناعت به خاک نرم
نیش از سمور و قاقُم و سنجاب میخورد
این رشته زود خرج گره میشود تمام
از عشق اگر چنین رگ جان تاب میخورد
از کوزه سفال نخورده است آب سرد
از جام زر کسی که می ناب میخورد
هر قطره آب در جگرش میشود گهر
هرکس شمرده همچو صدف آب میخورد
غافل که میخورد دل خود را ز سادگی
از رشته آنچه گوهر سیراب میخورد
دل ایمن از گزند سر زلف یار نیست
چون ماهیی که طعمه ز قلاب میخورد
در نور کی رسد ید بیضا به نخل طور
پروانه خون خویش به مهتاب میخورد
صائب چو لاله هرکه بود کاسه سرنگون
بیدردسر مدام می ناب میخورد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پوشیده یار اگر نه می ناب میخورد
این رنگ لالهگون ز کجا آب میخورد
هوش مصنوعی: اگر محبوب پنهان شده و شرابی نمینوشد، پس این رنگ سرخ گلهای لاله از کجا به وجود آمده است؟
چون تشنهای که آب خورد در میان خواب
خونم چو آب چشم تو در خواب میخورد
هوش مصنوعی: انسانی را تصور کن که در خواب است و در عین حال تشنه شده و آب مینوشد. حالا در این خواب، به شیوهای غمگین و عمیق، اشک او مانند آبی که مینوشد، به او آرامش میدهد. این تصویر نشان میدهد که گاهی اوقات در زندگی، احساسات و دردها به شکلی غیرمستقیم با ما ارتباط برقرار میکنند، حتی در لحظاتی که ظاهراً خوشحال به نظر میرسیم.
موی میانش از نگه گرم عاشقان
از زلف مشکبار فزون تاب میخورد
هوش مصنوعی: موهای وسط سرش تحت تاثیر نگاه گرم عاشقان، به شدت به زلفهای مشکی و خوشبو میرقصند.
پهلوی هرکه کرد قناعت به خاک نرم
نیش از سمور و قاقُم و سنجاب میخورد
هوش مصنوعی: هر کس که به قناعت و بسنده کردن به داشتههای خود روی آورد، چنان که در زیر پایش زمین نرم است، در حقیقت از خطرات و نیشهای موجود در زندگی چون سمور، قاقم و سنجاب در امان است.
این رشته زود خرج گره میشود تمام
از عشق اگر چنین رگ جان تاب میخورد
هوش مصنوعی: این ارتباط به سرعت دچار مشکل میشود، زیرا عشق موجب فشار بر رگهای جان میگردد.
از کوزه سفال نخورده است آب سرد
از جام زر کسی که می ناب میخورد
هوش مصنوعی: کسی که از شراب ناب مینوشد، به آب سردی که در کوزه سفالی است، نیازی ندارد.
هر قطره آب در جگرش میشود گهر
هرکس شمرده همچو صدف آب میخورد
هوش مصنوعی: هر قطره آب در عمق وجودش مانند گوهری ارزشمند میشود و کسی که با دقت و احتیاط نوشیدن آب را انجام دهد، مانند صدفی است که به آرامی و با دقت مروارید میسازد.
غافل که میخورد دل خود را ز سادگی
از رشته آنچه گوهر سیراب میخورد
هوش مصنوعی: بیخبر از این که دل خودش را به خاطر سادگی و نادانی میخورد، از پیوندی که آنچه که به دریاها طعم میدهد، بهرهمند میشود.
دل ایمن از گزند سر زلف یار نیست
چون ماهیی که طعمه ز قلاب میخورد
هوش مصنوعی: دل در برابر آسیبها و سختیها از سر زلف محبوب ایمن نیست، مانند ماهی که به دام قلاب شکار میافتد.
در نور کی رسد ید بیضا به نخل طور
پروانه خون خویش به مهتاب میخورد
هوش مصنوعی: در روشنایی چگونه ممکن است که دست سپید به درخت طور برسد، پروانه خون خود را بر روی ماه میریزد.
صائب چو لاله هرکه بود کاسه سرنگون
بیدردسر مدام می ناب میخورد
هوش مصنوعی: صائب مانند لالهای است که با آرامش و بدون دردسر، همیشه در حال نوشیدن شراب است.