غزل شمارهٔ ۴۰۶۲
داغی که کوه را جگر گرم لاله کرد
گردون سنگدل به دل ما حواله کرد
هرکس که راه برد به کم عمری بهار
چون لاله صاف ودرد جهان یک پیاله کرد
لیلی به این گنه که به مجنون گرفت انس
خاک سیه به کاسه چشم غزاله کرد
رخسار همچو ماه تو گلگل شد از شراب
هر حلقه ای ز زلف ترا همچو هاله کرد
هر پاره از دلم به جهانی فکند آه
این طفل باددست چه با این رساله کرد
درد هزار ساله ما را به یک نفس
پیر مغان دوا به شراب دوساله کرد
دولت همان به سایه من فخر می کند
قسمت مرا اگر به سگان هم نواله کرد
صائب نمی خورد جگر از فکر برگ عیش
هرکس به درد و داغ قناعت چو لاله کرد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
داغی که کوه را جگر گرم لاله کرد
گردون سنگدل به دل ما حواله کرد
هوش مصنوعی: درد و رنجی که کوه را به شدت تحت تاثیر قرار داد و لالهها را گرم و شاداب کرد، به ما نیز منتقل شد و بر دل ما فشار آورد.
هرکس که راه برد به کم عمری بهار
چون لاله صاف ودرد جهان یک پیاله کرد
هوش مصنوعی: هر کسی که در زندگی به کم عمری به زیبایی و سادگی لالهها توجه کند و در عین حال به چالشهای دنیا فکر کند، در واقع یک تجربه عمیق و ارزشمند را به دست آورده است.
لیلی به این گنه که به مجنون گرفت انس
خاک سیه به کاسه چشم غزاله کرد
هوش مصنوعی: لیلی به خاطر این که عاشق مجنون شد، چشمانش مانند کاسهای تاریک و غمگین شد.
رخسار همچو ماه تو گلگل شد از شراب
هر حلقه ای ز زلف ترا همچو هاله کرد
هوش مصنوعی: چهرهات مانند ماه درخشان و زیبا شده است، به طوری که اثر شراب بر آن نمایان است. هر حلقهای از موهای تو همچون نوری اطراف چهرهات را احاطه کرده است.
هر پاره از دلم به جهانی فکند آه
این طفل باددست چه با این رساله کرد
هوش مصنوعی: هر قسمت از دل من به جهانی از درد و اندوه میافتد. ای کاش میدانستی که این کودک ناتوان چه بلایی بر سر این نامه آورده است.
درد هزار ساله ما را به یک نفس
پیر مغان دوا به شراب دوساله کرد
هوش مصنوعی: درد و رنجی که ما برای هزار سال تحمل کردهایم، تنها با یک نفس عمیق و نوشیدن شراب دوسالهی پیر مغان درمان شد.
دولت همان به سایه من فخر می کند
قسمت مرا اگر به سگان هم نواله کرد
هوش مصنوعی: خوشبختی و کامیابی من به قدری ارزشمند است که حتی اگر نصیب من هم نشود و قسمت من به سگان هم داده شود، باز هم همین خوشبختی به من افتخار میکند.
صائب نمی خورد جگر از فکر برگ عیش
هرکس به درد و داغ قناعت چو لاله کرد
هوش مصنوعی: صائب به این موضوع اشاره دارد که او از اندیشههای لذتطلبی و خوشگذرانی، رنج نمیکشد. هر کسی که بتواند به درد و رنج خود مانند گل لاله، صبر و قناعت را بیاموزد، در واقع در زندگیاش به آرامش و نیازمندی خود تکیه کرده است.