گنجور

غزل شمارهٔ ۴۰۵۸

آن راکه چشم مست تو بی اختیارکرد
آسوده اش ز پرسش روز شمار کرد
رحمی نکرد بر جگر آتشین ما
مشاطه ای که لعل ترا آبدار کرد
یارب چها کند به دل بیقرار ما
حسنی که آب آینه را بیقرار کرد
نگذاشت چشم باز کند دل غبار خط
این گرد شوخ چشم چه با این سوار کرد
از دل مپیچ روی که شکرشکن نشد
هر طوطیی که پشت برآیینه دار کرد
بی انتظار دامن خورشید را گرفت
چون شبنم آن که آینه را بی غبار کرد
ای غنچه لب ز پرده برون آ که در چمن
گل چشم انتظار ز شبنم چهار کرد
شد پیکرم نشان خدنگش پس از هلاک
این مشت استخوان چه همایی شکار کرد
در کام شیر بستر راحت فکنده است
هرکس که خواب امن درین روزگار کرد
اطعام رزق روح وطعام است رزق تن
خوش وقت آن که روزی روح اختیار کرد
عیسی همین به چرخ چهارم نرفته است
بسیار ازین پیاده تجرد سوار کرد
این آن غزل که سعدی شیراز گفته است
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن راکه چشم مست تو بی اختیارکرد
آسوده اش ز پرسش روز شمار کرد
هوش مصنوعی: کسی که به چشم زیبای تو نگاه کند، بدون اختیار دلش را تسلیم می‌کند و نسبت به روزهای گذشته‌اش بی‌خبر و آسوده می‌شود.
رحمی نکرد بر جگر آتشین ما
مشاطه ای که لعل ترا آبدار کرد
هوش مصنوعی: آرایشگری که لب‌های تو را زیبا و جذاب کرده، بر دل آتشین و دردمند ما رحم نکرد.
یارب چها کند به دل بیقرار ما
حسنی که آب آینه را بیقرار کرد
هوش مصنوعی: ای کاش بدانیم که دل بی‌قرار ما چه کند با زیبایی که مانند آب در آینه ما را بی‌تاب کرده است.
نگذاشت چشم باز کند دل غبار خط
این گرد شوخ چشم چه با این سوار کرد
هوش مصنوعی: دل نمی‌گذارد که چشم‌هایم را باز کنم، زیرا غبار خط آن چشم بازیگوش باعث شده که نتوانم خوب ببینم. این سوار نیز بر آن حالتی که دارم، افزوده است.
از دل مپیچ روی که شکرشکن نشد
هر طوطیی که پشت برآیینه دار کرد
هوش مصنوعی: از دل کج کن روی خود را، زیرا هیچ پرنده‌ای که به آینه پشت کند، شیرین‌زبانی نداشته است.
بی انتظار دامن خورشید را گرفت
چون شبنم آن که آینه را بی غبار کرد
هوش مصنوعی: ناگهان، مانند شبنمی که آینه را صاف و پاک می‌کند، به دامن خورشید دست یافت.
ای غنچه لب ز پرده برون آ که در چمن
گل چشم انتظار ز شبنم چهار کرد
هوش مصنوعی: ای غنچه، لب‌هایت را از پرده بیرون بیاور، زیرا در باغ، گل‌ها منتظرند تا شبنم صبح به آن‌ها برسد.
شد پیکرم نشان خدنگش پس از هلاک
این مشت استخوان چه همایی شکار کرد
هوش مصنوعی: پس از نابودی و تبدیل شدن به توده‌ای از استخوان، نشانه‌ای از تیر او بر پیکرم باقی مانده است. چه شگفتی است که شکار او هنوز ادامه دارد.
در کام شیر بستر راحت فکنده است
هرکس که خواب امن درین روزگار کرد
هوش مصنوعی: هر کسی که در این زمان نومیدی و خطر، خواب راحتی را تجربه کند، مانند کسی است که در دهان شیر آرامش یافته است.
اطعام رزق روح وطعام است رزق تن
خوش وقت آن که روزی روح اختیار کرد
هوش مصنوعی: غذای روح و خوراک جسم هر کدام به نوعی اهمیت دارند. خوشا به حال کسی که روزیش را انتخاب کند و به تغذیه روحش بپردازد.
عیسی همین به چرخ چهارم نرفته است
بسیار ازین پیاده تجرد سوار کرد
هوش مصنوعی: عیسی بدون اینکه به اوج بام های بلندی برود و خود را به زحمت اندازد، توانسته است با پیاده روی و تنهایی، بسیاری از انسان ها را به راه راست هدایت کند.
این آن غزل که سعدی شیراز گفته است
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که اگر چه کسی جانش را برای کار کردن صرف می‌کند، او در واقع پاداشی درخور دریافت می‌کند، همان‌گونه که برادر سعدی برای تلاش و کارش پاداشی فراوان گرفته است. به طور کلی، این بیت به ارزش تلاش و زحمت در زندگی اشاره دارد.