غزل شمارهٔ ۳۹۹۹
چنان که گل به سر شاخسار میآید
به پای خود سر عاشق به دار میآید
مرا توقع احسان ز کارفرما نیست
که مزد کار من از ذوق کار میآید
غرض تهیه آغوش خاکساریهاست
ز بحر موجه اگر بر کنار میآید
به کار هرکه درین نشئه سایه اندازی
در آفتاب قیامت به کار میآید
به آتش جگر آفتاب آب زدن
ازان عقیق لب آبدار میآید
کنون که سوختهای در جهان امکان نیست
ز سنگ بیهده بیرون شرار میآید
حقوق خدمت ما گرچه بیشمار بود
نظر به لطف تو کی در شمار میآید
جز این که از ته دل در دعا برآرم دست
دگر ز دست و دل من چه کار میآید
به آفتاب جهانتاب میرسد صائب
چو صبح هرکه به دنیا دوبار میآید
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چنان که گل به سر شاخسار میآید
به پای خود سر عاشق به دار میآید
هوش مصنوعی: عشاق همواره به عشق و زیبایی خود میبالند، همانطور که گل به شاخ و برگ درخت مینشیند. عشق میتواند فرد را به اوج برساند، اما گاهی هم به تحمل سختیها و دردها میانجامد.
مرا توقع احسان ز کارفرما نیست
که مزد کار من از ذوق کار میآید
هوش مصنوعی: من انتظار لطف و یا کمکی از رئیس و کارفرما ندارم، زیرا حسی که من از انجام کارم میگیرم، برایم کافی است و مستقیماً به مزد و حقوق مربوط نمیشود.
غرض تهیه آغوش خاکساریهاست
ز بحر موجه اگر بر کنار میآید
هوش مصنوعی: مقصود این است که هدف از تلاش و سر و کار داشتن با زندگی، به دست آوردن تواضع و فروتنی است، حتی اگر در میانه امواج پرخروشان زندگی قرار بگیریم.
به کار هرکه درین نشئه سایه اندازی
در آفتاب قیامت به کار میآید
هوش مصنوعی: هر کسی که در این دنیا کار نیکو انجام دهد و به دیگران کمک کند، در روز قیامت از آن اعمال بهرهمند خواهد شد.
به آتش جگر آفتاب آب زدن
ازان عقیق لب آبدار میآید
هوش مصنوعی: به خاطر گرمای شدید و تابش آفتاب، آنقدر عرق کردهایم که از لبهای پرآبمان، شیره و عصارهای شبیه عقیق بیرون میآید.
کنون که سوختهای در جهان امکان نیست
ز سنگ بیهده بیرون شرار میآید
هوش مصنوعی: حال که در خود سوختهای، در این دنیا هیچ انگیزهای وجود ندارد که از سنگ بیفایده، آتش زبانه بکشد.
حقوق خدمت ما گرچه بیشمار بود
نظر به لطف تو کی در شمار میآید
هوش مصنوعی: خدمات ما هرچند بسیار زیاد است، اما با توجه به لطف و محبت تو، آیا این خدمات واقعاً اهمیتی دارد؟
جز این که از ته دل در دعا برآرم دست
دگر ز دست و دل من چه کار میآید
هوش مصنوعی: به جز این که از صمیم قلب دعا کنم و دستانم را به سمت آسمان بلند کنم، من از دل و دست خود کار دیگری نمیتوانم انجام دهم.
به آفتاب جهانتاب میرسد صائب
چو صبح هرکه به دنیا دوبار میآید
هوش مصنوعی: هر کسی که در زندگی دوباره متولد میشود، مثل صبح که به آفتاب روشن میرسد، به روشنایی و آگاهی حقیقی دست مییابد.