غزل شمارهٔ ۳۹۹۷
مرا تعجب از آن پُرحجاب میآید
که در خیال چهسان بینقاب میآید
ز نارسایی بخت سیاه در عجبم
که چون به خانهٔ من آفتاب میآید
به حرف بیاثر ما که گوش خواهد کرد؟
ز کوه نالهٔ ما بیجواب میآید
چو نخل بادیه در دامن توکل، پای
کشیدهام که ز دریا سحاب میآید
تو از سیاهی دل اینچنین گرانجانی
درون خانهٔ تاریک خواب میآید
به چشم آینه خواهد شکست جوهر، موی
چنین که خط تو در پیچوتاب میآید
نظر به جانب ریحان نمیتوانم کرد
کز آن سیاهدرون بوی خواب میآید
ز آفتاب عبث شکوه میکنم صائب
شب وصال به چشم که خواب میآید؟
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا تعجب از آن پُرحجاب میآید
که در خیال چهسان بینقاب میآید
هوش مصنوعی: من از اینکه آن شخص با حجاب و عفیف چگونه در خیال من به شکلی بیپرده و بینقاب تجلی میکند، شگفتزدهام.
ز نارسایی بخت سیاه در عجبم
که چون به خانهٔ من آفتاب میآید
هوش مصنوعی: من از ناامیدی و بدشانسیام شگفتزدهام که چطور وقتی خورشید (خوشبختی) وارد خانهام میشود، هنوز در تاریکی و سرما به سر میبرم.
به حرف بیاثر ما که گوش خواهد کرد؟
ز کوه نالهٔ ما بیجواب میآید
هوش مصنوعی: کیست که به سخنان بیفایدهٔ ما توجه کند؟ نالههای ما از دل کوهها باز میگردد و بیپاسخ میماند.
چو نخل بادیه در دامن توکل، پای
کشیدهام که ز دریا سحاب میآید
هوش مصنوعی: مانند درخت نخل در بیابان، به اعتماد و توکل به خدا ایستادهام و امیدوارم که باران از دریا به سوی من بیاید.
تو از سیاهی دل اینچنین گرانجانی
درون خانهٔ تاریک خواب میآید
هوش مصنوعی: تو به خاطر درد و غم بسیار در دل تاریک این دنیا با سنگینی و سختی به خواب میروی.
به چشم آینه خواهد شکست جوهر، موی
چنین که خط تو در پیچوتاب میآید
هوش مصنوعی: چشم آینه خواهد شکست، یعنی زیبایی و جذابیت تو آنقدر زیاد است که حتی آینه هم قادر به تحمل آن نیست. موی تو زیبا و پیچیده است و مانند خط تو در هر لحظه شکوه و جذابیتش را به نمایش میگذارد.
نظر به جانب ریحان نمیتوانم کرد
کز آن سیاهدرون بوی خواب میآید
هوش مصنوعی: نمیتوانم به گلها نگاه کنم، زیرا بوی خواب از آن شخص سیاهدل به مشام میرسد.
ز آفتاب عبث شکوه میکنم صائب
شب وصال به چشم که خواب میآید؟
هوش مصنوعی: من از آفتاب بیفایده گلهمندم، چون در شب وصال به چشمانم خواب میآید.