غزل شمارهٔ ۳۹۹۶
ز هر نوا دل عشاق کی به جوش آید
ز عندلیب مگر نالهای به گوش آید
چنان فسرده ز بیگانگی نگردیده است
که خونم از نگه آشنا به جوش آید
فغان من ز محرک غنی بود، ورنه
به ناخن دگران ساز در خروش آید
ز عیب او دگران نیز چشم میپوشد
به عیب مردم اگر دیده پردهپوش آید
بهاختیار نیاید کس از بهشت برون
مگر ز میکده بیرون کسی به دوش آید
حضور روی زمین در بهشت بیهوشی است
بهاختیار چرا آدمی به هوش آید
کتاب در گرو باده از فقیه گرفت
زیاده زین چه مروت ز میفروش آید
مرا به بزم رقیبان مخوان که هیهات است
که عندلیب به دکان گلفروش آید
ز خامشی دل افسرده گرم میگردد
چنان که در خم سربسته می به جوش آید
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز هر نوا دل عشاق کی به جوش آید
ز عندلیب مگر نالهای به گوش آید
هوش مصنوعی: دل عاشقان تنها با صدای خوش بلبل به جوش میآید و چنین شور و حالی نیاز به ناله و نوایی دارد که به گوش برسد.
چنان فسرده ز بیگانگی نگردیده است
که خونم از نگه آشنا به جوش آید
هوش مصنوعی: چنان غمگین و پژمردهام از تنهایی و بیمهری که حتی نگاه آشنا هم میتواند باعث فوران احساساتم شود.
فغان من ز محرک غنی بود، ورنه
به ناخن دگران ساز در خروش آید
هوش مصنوعی: از دلی پر از درد و فریاد میگویم، چون انگیزه من فقط از سوی کسی سرشار و غنی است؛ وگرنه صدای من در میان دیگران به تنهایی نمیتوانست بلند شود.
ز عیب او دگران نیز چشم میپوشد
به عیب مردم اگر دیده پردهپوش آید
هوش مصنوعی: اگر کسی برای عیبهای دیگران چشمپوشی کند، خود را در معرض همین بیتوجهی نسبت به عیبهای مردم قرار میدهد.
بهاختیار نیاید کس از بهشت برون
مگر ز میکده بیرون کسی به دوش آید
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند به بهشت دست یابد، مگر اینکه از میکده بیرون بیاید و کسی را با خود بیاورد.
حضور روی زمین در بهشت بیهوشی است
بهاختیار چرا آدمی به هوش آید
هوش مصنوعی: زندگی در دنیای مادی به گونهای شبیه به خواب و بیخبری است و اینکه انسان به بیداری و آگاهی برسد، به اختیار و اراده خود او بستگی دارد. بنابراین، چرا باید انسان از این حالتی که در آن راحتتر است و بیخبر از واقعیتها زندگی میکند، بیدار شود؟
کتاب در گرو باده از فقیه گرفت
زیاده زین چه مروت ز میفروش آید
هوش مصنوعی: کتاب به خاطر شراب از فقیه گرفته شد، پس این چه نوع مروت و جوانمردی است که از میفروش انتظار میرود؟
مرا به بزم رقیبان مخوان که هیهات است
که عندلیب به دکان گلفروش آید
هوش مصنوعی: مرا به میهمانی رقیبان نیاورید، زیرا دور از انتظار است که مرغ باغستان به جایی برود که گلهایش را بفروشند.
ز خامشی دل افسرده گرم میگردد
چنان که در خم سربسته می به جوش آید
هوش مصنوعی: دل افسرده و ساکت، در سکوت خود به تدریج به زندگی و احساسات بازمیگردد، همانطور که در ظرف بستهای، مایهای به تدریج به جوش میآید.
حاشیه ها
1398/01/01 14:04
مرتضی ایوبی
بیت هشتم مصرع اول؛ مرا به بزم رقیبان مخواه که هیهات است... مخواه ظاهرا ایراد وزنی داره و خواه به صورت بلند لفظ میشه به این صورت: مرا به بزم رقیبان مخوا که هیهات است...؛ دلیلش چیه؟!
1402/05/22 20:08
د
«مخوان» بوده است و ویرایش شد.