گنجور

غزل شمارهٔ ۳۹۸۹

چرا شراب به زاهد کسی به زور دهد
به دست بی بصر آیینه بلور دهد
میی که اهل شعورند داغ نشأه آن
چرا کسی به فقیهان بی شعور دهد
چو هست نقد میسر وصال دختر رز
چرا به نسیه دل خویش کس به حور دهد
چرا دلیر نباشند باده پیمایان
که جوش باده صدای هوالغفور دهد
ز خویش خیمه برون زن صفای وقت ببین
چراغ تا ته دامن بود چه نور دهد
دل فسرده نیاید به کار بعد از مرگ
چراغ مرده کجا روشنی به گور دهد
گداختیم درین خاکدان کجا شد نوح
که آب مرحمتی سر به این تنور دهد
به آب تیغ قضا بشکند خمارش را
به هر که دور فلک باده غرور دهد
درین بساط نشیند درست نقش کسی
که دست طرح سلیمان صفت به مور دهد
به بی زبانی ما رحم می کند صائب
کسی که شمع تجلی به دست طور دهد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چرا شراب به زاهد کسی به زور دهد
به دست بی بصر آیینه بلور دهد
هوش مصنوعی: چرا باید نوشیدنی مست‌کننده‌ای به کسی داده شود که خود را از آن محروم کرده و نمی‌تواند زیبایی‌ها را ببیند؟ این کار شبیه آن است که به فردی نابینا، آینه‌ای بلورین بدهند تا چیزهای زیبا را ببیند، در حالی که او قادر به دیدن نیست.
میی که اهل شعورند داغ نشأه آن
چرا کسی به فقیهان بی شعور دهد
هوش مصنوعی: شرابِ اهلِ درک و فهم، نشانِ آن نشئه خاص را با خودش دارد. چرا باید کسی به فق‌ها که شعور ندارند، این نکته را بگوید؟
چو هست نقد میسر وصال دختر رز
چرا به نسیه دل خویش کس به حور دهد
هوش مصنوعی: وقتی می‌توانی به راحتی به وصال دختر زیبایی برسی، چرا باید دل خود را به کسی دیگر بدهی که فقط در عالم خیال و آرزو مانند حوری است؟
چرا دلیر نباشند باده پیمایان
که جوش باده صدای هوالغفور دهد
هوش مصنوعی: چرا نباید افرادی که شراب می‌نوشند شجاع باشند، وقتی که صدای شگفت‌انگیز شراب آن‌ها را به یاد رحمت الهی می‌اندازد؟
ز خویش خیمه برون زن صفای وقت ببین
چراغ تا ته دامن بود چه نور دهد
هوش مصنوعی: از خودت فاصله بگیر و آرامش را تجربه کن. ببین که چراغ، زمانی که دامنش را تا انتها بگسترد، چه نوری را به همراه دارد.
دل فسرده نیاید به کار بعد از مرگ
چراغ مرده کجا روشنی به گور دهد
هوش مصنوعی: دل غمگین و افسرده پس از مرگ به هیچ چیز نمی‌رسد. مثل این است که چراغی که خاموش شده، دیگر نمی‌تواند نوری به قبر بدهد.
گداختیم درین خاکدان کجا شد نوح
که آب مرحمتی سر به این تنور دهد
هوش مصنوعی: ما در این دنیای خاکی حل شده‌ایم، آنجا که نوح کجاست که از رحمتش به ما آبی دهد و ما را در این آتش نجات دهد؟
به آب تیغ قضا بشکند خمارش را
به هر که دور فلک باده غرور دهد
هوش مصنوعی: با حوادث زندگی و تقدیر، شراب مستی‌اش را از دست می‌دهد و هر کسی که به دور فلک و زندگی نگاه کند، ممکن است در معرض غرور و فریب باده باشد.
درین بساط نشیند درست نقش کسی
که دست طرح سلیمان صفت به مور دهد
هوش مصنوعی: در این دنیای پر از شگفتی، تنها کسی می‌تواند درست و درست کار کند که مانند سلیمان با حکمت و قدرت بتواند حتی به مور نیز توجه کرده و به آن اهمیت دهد.
به بی زبانی ما رحم می کند صائب
کسی که شمع تجلی به دست طور دهد
هوش مصنوعی: آدمی که در بی زبانی و ناتوانی ما رحمت می‌کند، همان کسی است که به یک نور معنوی و روشنایی دل از بالای کوه تجلی می‌دهد.