گنجور

غزل شمارهٔ ۳۸۴۲

زچهره ات عرق شرم چشم حیران شد
خط از لب تو سیه مست آب حیوان شد
زمین ساده پذیرای نقش زود شود
ز عکس روی تو آیینه کافرستان شد
بریدنی است زبانی که گشت بیهده گو
گرفتنی است سر شمع چون پریشان شد
زتوبه کردن من سود باده پیمایان
همین بس است که خواهد شراب ارزان شد
مرو به حلقه طفلان نی سوار، دلیر
که آب زهره شیران درین نیستان شد
نسیم سنبل فردوس آید از سخنش
دماغ هر که ز سودای او پریشان شد
نمی کنند گواه لباسیش را جرح
چو ماه مصر عزیزی که پاکدامان شد
ز بار خاطر من گشت دشتها کهسار
ز سیل گریه من کوهها بیابان شد
دل دونیم به زیر فلک نمی ماند
برون ز پوست رود پسته ای که خندان شد
امید هست به پروانه نجات رسد
چو شمع در دل شب دیده ای که گریان شد
مدار صبر ز سرگشتگان طمع صائب
که بیقرار بود گوهری که غلطان شد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زچهره ات عرق شرم چشم حیران شد
خط از لب تو سیه مست آب حیوان شد
هوش مصنوعی: از چهره تو عرق شرم بر چشمان حیرت‌زده‌ام نشسته، و خط لب تو به قدری تاریک است که گویی از آب حیوان سیاه شده است.
زمین ساده پذیرای نقش زود شود
ز عکس روی تو آیینه کافرستان شد
هوش مصنوعی: زمین به سادگی آثار و نشانه‌های تو را می‌پذیرد و به نوعی تبدیل به آیینه‌ای می‌شود که تصویر وجود تو را نشان می‌دهد، حتی اگر این تصویر به نظر بیاید که به دنیا وابسته نیست.
بریدنی است زبانی که گشت بیهده گو
گرفتنی است سر شمع چون پریشان شد
هوش مصنوعی: زبانی که بی‌مورد و بی‌هدف صحبت می‌کند، به آرامی قطع می‌شود. مانند شمعی که وقتی شعله‌اش در هم می‌ریزد، به زودی خاموش می‌شود.
زتوبه کردن من سود باده پیمایان
همین بس است که خواهد شراب ارزان شد
هوش مصنوعی: از بازگشت و توبه من، برای نوشندگان شراب همین کافی است که می‌دانند با این کار، شراب ارزان‌تر خواهد شد.
مرو به حلقه طفلان نی سوار، دلیر
که آب زهره شیران درین نیستان شد
هوش مصنوعی: به جایی نرو که در دست کودکان قرار داری، ای دلیر، چرا که در این باغ نی، جوانمردان و شیران در خطر هستند.
نسیم سنبل فردوس آید از سخنش
دماغ هر که ز سودای او پریشان شد
هوش مصنوعی: نسیم خوشبویی که از گل سنبل بهشت به مشام می‌رسد، از گفتار او به وجود می‌آید. هر کسی که به خاطر عشق او دچار آشفتگی شده باشد، از این نسیم روح‌نواز بهره‌مند می‌شود.
نمی کنند گواه لباسیش را جرح
چو ماه مصر عزیزی که پاکدامان شد
هوش مصنوعی: لباس کسی که پاکدامن است را نمی‌توان عیب‌جویی کرد، مانند ماهی که در مصر کسی عزیز و محترم است.
ز بار خاطر من گشت دشتها کهسار
ز سیل گریه من کوهها بیابان شد
هوش مصنوعی: از شدت دل‌تنگی و اندوه من، دشت‌ها وسیع و کوه‌ها و بیابان‌ها تحت تاثیر قرار گرفتند؛ مانند سیل اشک‌هایی که ریختم.
دل دونیم به زیر فلک نمی ماند
برون ز پوست رود پسته ای که خندان شد
هوش مصنوعی: دل شکسته و آسیب‌دیده، زیر آسمان نمی‌تواند به حال خود باقی بماند، مانند پسته‌ای که از پوستش بیرون آمده و شاداب و خندان است.
امید هست به پروانه نجات رسد
چو شمع در دل شب دیده ای که گریان شد
هوش مصنوعی: امید وجود دارد که پروانه به نجات برسد، مانند شمعی که در دل شب درخشان است؛ آیا دیده‌ای که پروانه به خاطر این نور، اشک می‌ریزد؟
مدار صبر ز سرگشتگان طمع صائب
که بیقرار بود گوهری که غلطان شد
هوش مصنوعی: صبر و حوصله را از کسانی بگیر که برای یافتن خوشبختی و لذت در زندگی دچار سردرگمی شده‌اند، چرا که آن‌ها به شدت نگران و بی‌قرارند؛ مانند فردی که در پی جواهری باارزش است که به طرز عجیب و غریب در حال حرکت است.