گنجور

غزل شمارهٔ ۳۸۳۶

زخط عذار تو بی آب وتاب خواهد شد
زهاله ماه تو پا در در رکاب خواهد شد
رخی که در جگر لاله خون ازومی سوخت
سیاه روزتر از مشک ناب خواهد شد
لبی که از سخنش می چکید آب حیات
جگر گداز چو موج سراب خواهد شد
دلی که پشت به کوه گران زسختی داشت
زسیل اشک ندامت خراب خواهد شد
زبرگزیر خزان آفتاب طلعت تو
شکسته رنگتر از ماهتاب خواهد شد
زخط ستاره خال تو می رودبه وبال
خمار چشم مبدل به خواب خواهد شد
کمند زلف تو با آن درازدستها
چو خال یک گره از پیچ وتاب خواهد شد
ز دستبرد خط سبز تیغ غمزه تو
به زیر پرده نگار آب خواهد شد
دل سیاه تو چون داغ لاله سیراب
به آتش جگر خود کباب خواهد شد
زخط زمانه ترا می کشد به پای حساب
تلافی ستم بی حساب خواهد شد
رخی که صائب ازودیده شد نگارستان
سیاه روز چو پر غراب خواهد شد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زخط عذار تو بی آب وتاب خواهد شد
زهاله ماه تو پا در در رکاب خواهد شد
هوش مصنوعی: چهره زیبا و دلربای تو بدون زیبایی و جذابیت نخواهد ماند و تأثیر نورانی و درخشان تو در زندگی دیگران باعث حرکت و تلاش آن‌ها خواهد شد.
رخی که در جگر لاله خون ازومی سوخت
سیاه روزتر از مشک ناب خواهد شد
هوش مصنوعی: چهره‌ای که مانند لاله در دلش آتش عشق می‌سوزد، در روزهای سخت و تاریک، از مشک خالص نیز سیاه‌تر خواهد شد.
لبی که از سخنش می چکید آب حیات
جگر گداز چو موج سراب خواهد شد
هوش مصنوعی: لبی که با سخنانش روح می‌بخشد و شادی و زندگی را به اطرافش می‌آورد، در آینده به مانند موجی از سراب خواهد شد که احساسات و آرزوهای درونی را بی‌نتیجه می‌گذارد.
دلی که پشت به کوه گران زسختی داشت
زسیل اشک ندامت خراب خواهد شد
هوش مصنوعی: دل‌هایی که به خاطر مشکلات و سختی‌ها از کوه‌های بزرگ فاصله گرفته‌اند، در اثر سیل اشک‌های پشیمانی و ندامت خراب و ویران خواهند شد.
زبرگزیر خزان آفتاب طلعت تو
شکسته رنگتر از ماهتاب خواهد شد
هوش مصنوعی: در برابر خزان، چهره‌ی تو که به زیبایی آفتاب می‌تابد، زیبایی‌اش از رنگ ماهتاب هم فراتر خواهد رفت.
زخط ستاره خال تو می رودبه وبال
خمار چشم مبدل به خواب خواهد شد
هوش مصنوعی: خط ستاره که نشانی از توست، به تقدیر و سرنوشت تبدیل می‌شود و خمار چشم‌ها به خواب خواهد رفت.
کمند زلف تو با آن درازدستها
چو خال یک گره از پیچ وتاب خواهد شد
هوش مصنوعی: موهای بلند و زیباى تو مانند یک کمند است که با آن دست‌های درازش، به یک پیچ و تاب زیبا شکل می‌گیرد.
ز دستبرد خط سبز تیغ غمزه تو
به زیر پرده نگار آب خواهد شد
هوش مصنوعی: به سبب جذابیت و زیبایی چشمان تو، چیزی که در زیر پرده پنهان شده به زودی نمایان خواهد شد.
دل سیاه تو چون داغ لاله سیراب
به آتش جگر خود کباب خواهد شد
هوش مصنوعی: دل تاریک تو مانند گل لاله‌ای است که با آتش درونش سوزانده می‌شود و در نهایت به آتش خود خواهد سوخت.
زخط زمانه ترا می کشد به پای حساب
تلافی ستم بی حساب خواهد شد
هوش مصنوعی: زندگی تو را به سمت محاسبه و جبران ظلم‌هایی که تجربه کرده‌ای می‌برد و این جبران ظلم بدون حد و مرز خواهد بود.
رخی که صائب ازودیده شد نگارستان
سیاه روز چو پر غراب خواهد شد
هوش مصنوعی: وقتی که چهره‌ای زیبا و دلنشین دیده می‌شود، دنیای تاریک و غم‌انگیز به مانند دسته‌ای از کلاغ‌ها خواهد شد.