گنجور

غزل شمارهٔ ۳۸۱۷

ازین بساط کسی شادمانه برخیزد
که از سر دو جهان عارفانه برخیزد
مدار دست ز دامان آه نیمشبی
که دل ز جای به این تازیانه برخیزد
اثر ز عاشق صادق درین جهان مطلب
که گرد راست روان از نشانه برخیزد
مآل تفرقه جمعیت است آخر کار
دل دو نیم به محشر یگانه برخیزد
قدم برون منه از شارع میانه روی
که از کنار غم بیکرانه برخیزد
ز درد هر سر مو بر تنم زبانی شد
به قدر سوز ز آتش زبانه برخیزد
ز طرف دامن گل آستین فشان گذرد
غبار هرکه ازین آستانه برخیزد
ملاحت تو برآورد گرد از دلها
ز خاک شور محال است دانه برخیزد
اگر به گل گذری، با کمال بیدردی
ز سینه اش نفس عاشقانه برخیزد
ز شعله بال سمندر نمی کند پروا
به می چه پرده شرم از میانه برخیزد؟
نفس شمرده زن ای بلبل نواپرداز
که رنگ گل به نسیم بهانه برخیزد
چو لاله مرهم داغش ز خون بود صائب
سیاه بختی هرکس ز خانه برخیزد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ازین بساط کسی شادمانه برخیزد
که از سر دو جهان عارفانه برخیزد
هوش مصنوعی: کسی می‌تواند با شادابی از این دنیا وداع کند که با شناخت و درک عمیق از زندگی و جهانینها را ترک کند.
مدار دست ز دامان آه نیمشبی
که دل ز جای به این تازیانه برخیزد
هوش مصنوعی: دست از دامن شب بکش، وقتی دل از جا کنده شود و به تازیانه‌ای از ناراحتی یا درد برخیزد.
اثر ز عاشق صادق درین جهان مطلب
که گرد راست روان از نشانه برخیزد
هوش مصنوعی: عشق واقعی و راستین در این دنیا آثار و نشانه‌های خود را نشان می‌دهد، به طوری که کسانی که به حقیقت عشق نزدیک می‌شوند، می‌توانند آن نشانه‌ها را ببینند.
مآل تفرقه جمعیت است آخر کار
دل دو نیم به محشر یگانه برخیزد
هوش مصنوعی: در نهایت، اختلاف و جدایی میان مردم به تفرقه منجر می‌شود و در روز قیامت، دل‌ها از هم جدا خواهند شد، در حالی که باید به‌صورت اتحاد و یکپارچگی در کنار هم قرار بگیرند.
قدم برون منه از شارع میانه روی
که از کنار غم بیکرانه برخیزد
هوش مصنوعی: از وسط راه بیرون نرو، زیرا از کنار غم بی‌پایان برمی‌خیزد.
ز درد هر سر مو بر تنم زبانی شد
به قدر سوز ز آتش زبانه برخیزد
هوش مصنوعی: از شدت درد، هر مویی که بر تنم است، به اندازه آتشی که از شعله برمی‌خیزد، حرف می‌زند.
ز طرف دامن گل آستین فشان گذرد
غبار هرکه ازین آستانه برخیزد
هوش مصنوعی: از دامن گل که آستینش را به سوی ما می‌افشاند، غباری عبور می‌کند. هر کسی که از این درگاه بلند شود، تحت تأثیر آن غبار خواهد بود.
ملاحت تو برآورد گرد از دلها
ز خاک شور محال است دانه برخیزد
هوش مصنوعی: زیبایی تو باعث می‌شود که دل‌ها از تیرگی‌ها بیرون بیایند. بیرون آمدن دانه از خاکی که بی‌تفاوت است، غیرممکن به نظر می‌رسد.
اگر به گل گذری، با کمال بیدردی
ز سینه اش نفس عاشقانه برخیزد
هوش مصنوعی: اگر به گل نزدیک شوی، بدون هیچ دردی از دل او بویی عاشقانه برمی‌خیزد.
ز شعله بال سمندر نمی کند پروا
به می چه پرده شرم از میانه برخیزد؟
هوش مصنوعی: پرنده‌ای از شعله‌های آتش نمی‌ترسد، پس چرا باید شرم از نوشیدن می (شراب) داشته باشد و خود را از میان جمع کنار بکشد؟
نفس شمرده زن ای بلبل نواپرداز
که رنگ گل به نسیم بهانه برخیزد
هوش مصنوعی: ای بلبل نواپرداز، با احتیاط و آرامی آواز بخوان تا گل‌ها بتوانند به نسیم پاسخ دهند و شکوفا شوند.
چو لاله مرهم داغش ز خون بود صائب
سیاه بختی هرکس ز خانه برخیزد
هوش مصنوعی: هر کس که از خانه خارج شود، در حالی که غم و درد در دل دارد، مانند لاله‌ای است که زخم‌هایش با خونش درمان می‌شود. این وضعیت نشان‌دهنده بدبختی اوست.