گنجور

غزل شمارهٔ ۳۸۱۵

بغیر خط که ز رخسار یار برخیزد
که دیده است ز آتش غبار برخیزد؟
چنین که من شده ام پا شکسته، هیهات است
که گرد من ز ره انتظار برخیزد
اگر به سبزه خوابیده بگذری چون آب
به پیش پای تو بی اختیار برخیزد
فتد ز سیلی باد خزان به خاک چو برگ
ز خاک هرچه به فصل بهار برخیزد
چنین که گرد حوادث ز هم نمی گسلد
چسان ز آینه دل غبار برخیزد؟
مرا ز خواب گران قد خم برانگیزد
ز زیر تیغ اگر کوهسار برخیزد
مدار دست ز دامان بیخودی صائب
که هرکه مست فتد هوشیار برخیزد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بغیر خط که ز رخسار یار برخیزد
که دیده است ز آتش غبار برخیزد؟
هوش مصنوعی: چهره ی محبوب از درخشندگی خاصی برخوردار است، انگار که هر چیزی غیر از زیبایی او نمی‌تواند توجه را جلب کند. آیا می‌توان تصور کرد که از آتش، که نماد جدایی و درد است، چیزی برآید که توجه ما را به خود جلب کند؟
چنین که من شده ام پا شکسته، هیهات است
که گرد من ز ره انتظار برخیزد
هوش مصنوعی: من به این حال و روز دچار شده‌ام که هرگز انتظار ندارم کسی به خاطر من به راه بیفتد یا به من توجه کند.
اگر به سبزه خوابیده بگذری چون آب
به پیش پای تو بی اختیار برخیزد
هوش مصنوعی: اگر از روی سبزه‌ای که خوابیده عبور کنی، همچون آبی که در مسیر تو قرار دارد، به طور طبیعی و بی‌اختیار برخواهد خاست.
فتد ز سیلی باد خزان به خاک چو برگ
ز خاک هرچه به فصل بهار برخیزد
هوش مصنوعی: به خاطر وزش باد سرد پاییز، برگ‌ها به زمین می‌افتند. هر آنچه در فصل بهار زنده و سرسبز شده، اکنون به خاک می‌سپارد.
چنین که گرد حوادث ز هم نمی گسلد
چسان ز آینه دل غبار برخیزد؟
هوش مصنوعی: وقتی حوادث و مشکلات به این شدت انسان را در بر می‌گیرند و نمی‌توانند او را از هم بپاشند، چگونه ممکن است که غبار از دل انسان پاک شود؟
مرا ز خواب گران قد خم برانگیزد
ز زیر تیغ اگر کوهسار برخیزد
هوش مصنوعی: اگر کوهی از خواب عمیق و سنگین بیدار شود، من هم از خواب بیدار می‌شوم و به پا می‌خیزم.
مدار دست ز دامان بیخودی صائب
که هرکه مست فتد هوشیار برخیزد
هوش مصنوعی: از دامان بی‌خودی دوری کن، زیرا هر کس که در این حالت به مستی برسد، در نهایت به هوشیاری خواهد رسید.