گنجور

غزل شمارهٔ ۳۸۱۰

نفس به سینه ام از اضطراب می سوزد
چنان که تیر شهاب از شتاب می سوزد
ز قید عقل در اقلیم عشق فارغ باش
که سایه در قدم آفتاب می سوزد
طراوت تو کند سبز تخم سوخته را
خوش آن کتان که درین ماهتاب می سوزد
ز خون سوختگان عشق مجلس افروزست
چراغ شعله به اشک کباب می سوزد
گلی که گریه گرم من است میرابش
ز شبنمش جگر آفتاب می سوزد
ازان زمان که لب از خون گرم من تر کرد
هنوز در جگر تیغ آب می سوزد
چنان که شهپر عقل از شراب آتشناک
ز آفتاب رخ او نقاب می سوزد
مرا جدایی او سوخت، وقت شبنم خوش
که در مشاهده آفتاب می سوزد
اگرچه در دل دریاست جای من صائب
ز تشنگی جگرم چون سراب می سوزد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نفس به سینه ام از اضطراب می سوزد
چنان که تیر شهاب از شتاب می سوزد
هوش مصنوعی: اضطراب و نگرانی به درونم آسیب می‌زند، به گونه‌ای که مانند تیر شهابی که با سرعت زیاد و حرارت در آسمان حرکت می‌کند، می‌سوزد و می‌سوزاند.
ز قید عقل در اقلیم عشق فارغ باش
که سایه در قدم آفتاب می سوزد
هوش مصنوعی: از محدودیت‌های فکر در دنیای عشق رها باش، زیرا سایه زیر نور آفتاب می‌سوزد.
طراوت تو کند سبز تخم سوخته را
خوش آن کتان که درین ماهتاب می سوزد
هوش مصنوعی: شما با زیبایی و طراوت خود باعث شکوفایی و زندگی‌بخشی به دانه‌های خشک و سوخته می‌شوید، مانند پارچه‌ای که در زیر نور ملایم ماه در حال سوختن است.
ز خون سوختگان عشق مجلس افروزست
چراغ شعله به اشک کباب می سوزد
هوش مصنوعی: عشق، با جان‌های سوخته و رنج‌کشیده، جشنی را روشن کرده است. شعله‌های آتش به خاطر اشک‌های رنج و عواطف عمیق انسان‌ها می‌سوزد.
گلی که گریه گرم من است میرابش
ز شبنمش جگر آفتاب می سوزد
هوش مصنوعی: گلی که در دل من به خاطر اشکم می‌روید، از شبنم‌هایش به قدری لطیف است که خورشید، آن را می‌سوزاند.
ازان زمان که لب از خون گرم من تر کرد
هنوز در جگر تیغ آب می سوزد
هوش مصنوعی: از آن زمان که لبش به خون من تماس پیدا کرد، هنوز در قلبم زخم تیغی وجود دارد که همچنان می‌سوزد.
چنان که شهپر عقل از شراب آتشناک
ز آفتاب رخ او نقاب می سوزد
هوش مصنوعی: فکر و اندیشه مانند بالی است که از شراب داغ و سوزان به غایت می‌سوزد و زیبایی چهره او را می‌پوشاند.
مرا جدایی او سوخت، وقت شبنم خوش
که در مشاهده آفتاب می سوزد
هوش مصنوعی: دوری او مرا به سوز و گداز انداخته است، مثل شبنم که در خورشید می‌سوزد و به زودی از بین می‌رود.
اگرچه در دل دریاست جای من صائب
ز تشنگی جگرم چون سراب می سوزد
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در دریا جای دارم، اما دل من از شدت تشنگی مانند سراب می‌سوزد.