غزل شمارهٔ ۳۷۲
گلاندامی که میدادم به خون دیده آبش را
چسان بینم که گیرد دیگری آخر گلابش را؟
در آغوشِ نسیم ِ صبحدم بیپرده چون بینم؟
گلِ رویی که من وا کردهام بندِ نقابش را
به دست غیر چون بینم عنان طفل خودرایی؟
که وقت نیسواری میگرفتم من رکابش را؟
به خونم زد رقم، تا با قلم شد آشنا دستش
پریرویی که میبردم به مکتب من کتابش را
نهالی را که من چون تاک پروردم به خون دل
چسان بینم به جام دیگران صائب شرابش را؟
غزل شمارهٔ ۳۷۱: ز خط عنبرین زیبد نقاب آن روی دلکش راغزل شمارهٔ ۳۷۳: ز روی آتشینش حیرتی رو داد آتش را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گلاندامی که میدادم به خون دیده آبش را
چسان بینم که گیرد دیگری آخر گلابش را؟
هوش مصنوعی: دختری را که با اشک چشمانم به او ابراز عشق کرده بودم، چگونه میتوانم ببینم که دیگران او را به خود جذب کردهاند و عشقش را از من میگیرند؟
در آغوشِ نسیم ِ صبحدم بیپرده چون بینم؟
گلِ رویی که من وا کردهام بندِ نقابش را
هوش مصنوعی: دست خود را به نسیم صبح میزنم و بیپرده میبینم، گلی که من با شوق و عشق، نقابش را کنار زدهام.
به دست غیر چون بینم عنان طفل خودرایی؟
که وقت نیسواری میگرفتم من رکابش را؟
هوش مصنوعی: وقتی میبینم که دیگران کنترل کارهایم را به دست گرفتهاند، چگونه میتوانم به آنها اعتماد کنم؟ مگر من خودم در گذشته مسؤولیت این امور را بر عهده نداشتم؟
به خونم زد رقم، تا با قلم شد آشنا دستش
پریرویی که میبردم به مکتب من کتابش را
هوش مصنوعی: دست زیبا و پریچهرهای که کتابش را به مکتب میبردم، با خونم علامتی زد تا با قلم آشنا شود.
نهالی را که من چون تاک پروردم به خون دل
چسان بینم به جام دیگران صائب شرابش را؟
هوش مصنوعی: من چگونه میتوانم نهالی را که با زحمت و عشق پرورش دادهام، در جام دیگران ببینم و می شیرینش را در کام آنها ببینم؟

صائب