غزل شمارهٔ ۳۷۱
ز خط عنبرین زیبد نقاب آن روی دلکش را
به از خاکستر خود نیست مرهم، داغ آتش را
ز خط گفتم رخش پنهان شود از دیده ها، غافل
که رسوا می کند در روز روشن دود، آتش را
نبست از شوخ چشمی نقش در آیینه تمثالش
سلیمان کرد چون تسخیر یارب آن پریوش را؟
دو عالم خاک می شد در رهش از جلوه اول
فتادی بر زمین گر سایه آن بالای سرکش را
چو افتد دانه شوخ، از سنگ خارا سر برون آرد
غبار خط کجا پنهان کند آن خال دلکش را؟
چه سازد وحشت نخجیر با آن چشم خوش مژگان؟
که خالی می کند در هر گشادی چار ترکش را
نمی گردد غبار آلود، پرتو گر به خاک افتد
نسازد صحبت تن بی صفا، جان های بی غش را
پریشانی ز من چون سیل از سرچشمه می جوشد
چسان صائب کنم پوشیده احوال مشوش را؟
غزل شمارهٔ ۳۷۰: بلند آوازه سازد شور عاشق عشق سرکش راغزل شمارهٔ ۳۷۲: گلاندامی که میدادم به خون دیده آبش را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز خط عنبرین زیبد نقاب آن روی دلکش را
به از خاکستر خود نیست مرهم، داغ آتش را
هوش مصنوعی: زیبایی چهره دلنشین او به زیبایی خطی از عطر عنبر میماند و به جز خاکستر دل، هیچ چیز دیگری نمیتواند درد سوزان آتش عشق را تسکین دهد.
ز خط گفتم رخش پنهان شود از دیده ها، غافل
که رسوا می کند در روز روشن دود، آتش را
هوش مصنوعی: از نوشتن خطوط بر چهرهاش سخن گفتم که ممکن است او از دیدگان غایب شود، اما غافل از این هستم که در روز روشن، دود آتش او را رسوا میکند.
نبست از شوخ چشمی نقش در آیینه تمثالش
سلیمان کرد چون تسخیر یارب آن پریوش را؟
هوش مصنوعی: این بیت به بررسی زیبایی و تاثیرگذاری چشمان یک معشوق میپردازد. شاعر اشاره دارد که آیا میتوان مانند سلیمان که قدرت تسخیر را داشت، بر دل و جان این معشوق تسلط پیدا کرد. در واقع، شاعر از قدرت و جذابیت چشمان او صحبت میکند و به نوعی میپرسد که آیا این زیبایی میتواند جادوگرانه باشد.
دو عالم خاک می شد در رهش از جلوه اول
فتادی بر زمین گر سایه آن بالای سرکش را
هوش مصنوعی: در دو جهان، خاک و معانی آنها به خاطر جلوهای که از او مشاهده شد، در مسیرش پراکنده میشود. اگر سایه بالای سر او بر زمین بیفتد، تاثیرش به وضوح حس میشود.
چو افتد دانه شوخ، از سنگ خارا سر برون آرد
غبار خط کجا پنهان کند آن خال دلکش را؟
هوش مصنوعی: وقتی دانهای شاد و سرزنده از سنگ سخت بیرون میآید، چگونه میشود که عشق و زیبایی نهان بمانند؟
چه سازد وحشت نخجیر با آن چشم خوش مژگان؟
که خالی می کند در هر گشادی چار ترکش را
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف تأثیر زیبایی چشمها و مژگان میپردازد و بیان میکند که چگونه نگاه شیرین و دلربا میتواند انسان را وحشتزده و تحت تأثیر قرار دهد. زیبایی آن چشمها مانند نیازی است که در دل انسان ایجاد میکند و باعث میشود او احساس خالی بودن کند، مانند حالتی که در مواقعی از ترس و موقعیتهای بحرانی، فرد احساس عجز و ناتوانی میکند. به طور کلی، این شعر نشاندهنده قدرت جذابیت و تأثیری است که زیبایی اطراف ما میتواند بر روی احساسات و وضعیت روحیمان بگذارد.
نمی گردد غبار آلود، پرتو گر به خاک افتد
نسازد صحبت تن بی صفا، جان های بی غش را
هوش مصنوعی: اگر پرتو نور به زمین بیفتد، غبارآلود نمیشود. صحبت از بدن ناپاک نمیتواند جانهای پاک و بیریا را تحت تأثیر قرار دهد.
پریشانی ز من چون سیل از سرچشمه می جوشد
چسان صائب کنم پوشیده احوال مشوش را؟
هوش مصنوعی: دلشوره و پریشانی من مانند سیلی است که از منبعی سر میزند. چگونه میتوانم اوضاع آشفته و پنهان خود را به درستی بیان کنم؟

صائب