گنجور

غزل شمارهٔ ۳۵۹

مزن بر سنگ پیش سخت رویان گوهر خود را
به هر آیینه تاریک منما جوهر خود را
تو ای پروانه عاجز، تلاش قرب آتش کن
که من از گرمی پرواز می سوزم پر خود را
ازان خورشید بر گرد جهان سرگشته می گردد
که بر فتراک صاحب دولتی بندد سر خود را
کسی تا چند پنهان چون زره زیر قبا دارد
ز بیم تیر باران حسودان جوهر خود را؟
نیم مجنون اگر در دامن گردون نیندازم
نهد گر بر سرم خورشید تابان افسر خود را
نیامد مهر تابان بر سر بالین من صائب
به خون رنگین نکردم تا چو شبنم بستر خود را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مزن بر سنگ پیش سخت رویان گوهر خود را
به هر آیینه تاریک منما جوهر خود را
هوش مصنوعی: به کسی که دلشکسته و سخت‌دل است، نگو که ارزش‌های خود را در مقابلش به نمایش بگذاری. چرا که در این شرایط، هیچ‌کس نمی‌تواند ارزش واقعی تو را ببیند.
تو ای پروانه عاجز، تلاش قرب آتش کن
که من از گرمی پرواز می سوزم پر خود را
هوش مصنوعی: ای پروانه‌ی ناتوان، سعی کن تا به آتش نزدیک شوی؛ چون من از گرمی پرواز، خود را می‌سوزانم.
ازان خورشید بر گرد جهان سرگشته می گردد
که بر فتراک صاحب دولتی بندد سر خود را
هوش مصنوعی: خورشیدی که در آسمان می‌درخشد، به دور زمین می‌چرخد و این حرکت به خاطر این است که آن خورشید تاج سر یک فرد صاحب قدرت را بر دوش خود حمل می‌کند.
کسی تا چند پنهان چون زره زیر قبا دارد
ز بیم تیر باران حسودان جوهر خود را؟
هوش مصنوعی: آیا می‌توان همیشه به طور پنهانی و محافظت شده زندگی کرد، وقتی که شخص از سوء نیت حسودان می‌ترسد و نمی‌تواند به شکوفایی و ظهور واقعی خود بپردازد؟
نیم مجنون اگر در دامن گردون نیندازم
نهد گر بر سرم خورشید تابان افسر خود را
هوش مصنوعی: اگر نیمه مجنون (عاشق) در دامن آسمان نیاندازم، خورشید تابان اگر بر سرم بیفتد، تاج خود را برمی‌دارد. به بیان ساده‌تر، اگر عاشقانه‌هایی را که در دلم دارم به آسمان نیفکنم، حتی اگر نور خورشید بر من بتابد، احساس نمی‌کنم که چیزی به من داده شده است.
نیامد مهر تابان بر سر بالین من صائب
به خون رنگین نکردم تا چو شبنم بستر خود را
هوش مصنوعی: خورشید درخشان هنوز بر سر بالین من نیامده است، و من بستر خود را با خون رنگین نکردم تا مانند شبنم باشد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۵۹ به خوانش عندلیب