غزل شمارهٔ ۳۵۴۷
دانه از سینه خود مرغ نظر می چیند
صدف از حوصله خویش گهر می چیند
سخن عشق بود صیقل آیینه جان
از دل سوخته زنگار شرر می چیند
کام حرص است که از شهد نگردد شیرین
ورنه قانع ز نی خشک شکر می چیند
به چه امید درین بحر توان لنگر کرد؟
دامن از کشتی ما موج خطر می چیند
گل بی خار بود قسمتش از خارستان
هرکه از باغ جهان گل به نظر می چیند
به ادب باش درین باغ که هرکس اینجا
می نهد بر سر هم دست، ثمر می چیند
هرکه از زخم زبان می دهد آزار ترا
خس و خاری است که از راه تو بر می چیند
می زند طعنه غفلت به تو کافر نعمت
مور هر ریزه که از راهگذر می چیند
لذت سنگ ملامت ز دل صائب پرس
کبک سرمست گل از کوه و کمر می چیند
غزل شمارهٔ ۳۵۴۶: چه بهشتی است که آن بند قبا بگشایندغزل شمارهٔ ۳۵۴۸: هرچه دریافت کلیم از نظر بینا بود
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دانه از سینه خود مرغ نظر می چیند
صدف از حوصله خویش گهر می چیند
هوش مصنوعی: مرغ نظر دانهای از دل خود برمیچیند و صدف نیز از اعماق خود مروارید میسازد.
سخن عشق بود صیقل آیینه جان
از دل سوخته زنگار شرر می چیند
هوش مصنوعی: عشق موجب صاف شدن و روشن شدن روح انسان میشود و از دلهای داغ و سوخته، زبانههای شعله را جمعآوری میکند.
کام حرص است که از شهد نگردد شیرین
ورنه قانع ز نی خشک شکر می چیند
هوش مصنوعی: آدمی که سیراب از حرص و طمع باشد، هرگز از چیزهای شیرین و لذتبخش بهرهمند نمیشود. در حالی که اگر قانع و راضی باشد، حتی از نی خشک هم میتواند شکر و لذت استخراج کند.
به چه امید درین بحر توان لنگر کرد؟
دامن از کشتی ما موج خطر می چیند
هوش مصنوعی: به چه دلیلی در این دریا میتوان لنگر انداخت؟ دامن کشتی ما از امواج خطر پر شده است.
گل بی خار بود قسمتش از خارستان
هرکه از باغ جهان گل به نظر می چیند
هوش مصنوعی: گلی که بدون خار است، از جایی به دست آمده که پر از خار است. هرکس در این دنیا بخواهد زیباییها را ببیند، باید از سختیها و چالشها بگذرد.
به ادب باش درین باغ که هرکس اینجا
می نهد بر سر هم دست، ثمر می چیند
هوش مصنوعی: در این باغ، رفتار نیکو داشته باش، چرا که هر کس در این مکان با دیگران دست در دست هم میگذارد، از میوههای این باغ بهرهمند میشود.
هرکه از زخم زبان می دهد آزار ترا
خس و خاری است که از راه تو بر می چیند
هوش مصنوعی: هر کسی که با زبانش به تو آسیب میزند، مانند خار و خس است که از راه تو جمعآوری میشود.
می زند طعنه غفلت به تو کافر نعمت
مور هر ریزه که از راهگذر می چیند
هوش مصنوعی: مور که در حال جمعآوری دانههاست، به تو که نعمتی را نمیشناسی، طعنه میزند. هر ریزهای که از راه میچید، نشانی از غفلت توست.
لذت سنگ ملامت ز دل صائب پرس
کبک سرمست گل از کوه و کمر می چیند
هوش مصنوعی: صائب به زیبایی و شادی زندگی اشاره میکند و میگوید که حتی در میان سختیها و ملامتها، لذت و شوقی وجود دارد. شاداب و پرهیجان بودن مانند کبکی است که از طبیعت اطرافش بهره میبرد و لحظاتی از زندگی را با شادی میگذراند. در واقع، او در اینجا به دنبال لذتهای زندگی است، حتی اگر با چالشها و انتقاداتی هم مواجه شود.