گنجور

غزل شمارهٔ ۳۵۳۲

آتش خشم به یاقوت مدارا چه کند؟
تندی سیل به همواری دریا چه کند؟
بی مددکاری دل دست دعا بیکارست
تیشه بی بازوی فرهاد به خارا چه کند؟
نشود طول امل دام ره گرمروان
کشش رشته مریم به مسیحا چه کند؟
عقل را معرکه عشق کند طفل مزاج
نشود کودک ما محو تماشا، چه کند؟
گل ز یک خنده بیجا به زبانها افتاد
تا به آن غنچه دهن خنده بیجا چه کند
در نگیرد نفس شعله به خاکستر سرد
با دماغ من سودازده سودا چه کند؟
عشق در سینه ما گرد کدورت نگذاشت
نبرد سیل غبار از دل صحرا، چه کند؟
در مصافی که جگرداری رستم زال است
صائب خسته روان با تن تنها چه کند؟

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آتش خشم به یاقوت مدارا چه کند؟
تندی سیل به همواری دریا چه کند؟
هوش مصنوعی: خشم و غضب مانند آتشی است که به جواهر یاقوت آسیب می‌زند و نمی‌تواند آرامش و زیبایی آن را حفظ کند. همچنین، شدت سیل نمی‌تواند به دریا که خود دارای طبع گسترده و آرامی است، آسیب بزند. در واقع، هر یک از این نیروها نمی‌تواند بر ویژگی‌های ذاتی و اصل چیزی اثر بگذارد.
بی مددکاری دل دست دعا بیکارست
تیشه بی بازوی فرهاد به خارا چه کند؟
هوش مصنوعی: دل بدون کمک و حمایت، در دعا کردن ناتوان است و مانند تیشه‌ای است که بدون قدرت بازوی فردی مانند فرهاد، نمی‌تواند به سنگ فرورود.
نشود طول امل دام ره گرمروان
کشش رشته مریم به مسیحا چه کند؟
هوش مصنوعی: اگر فردی به امید و آرزوی طولانی‌مدت زندگی کند و در مسیر خود از تلاش و کوشش بازنایستد، آیا می‌تواند در برابر مشکلات و چالش‌ها به مانند رشته‌ای که مریم را به مسیحا پیوند می‌زند، تاب بیاورد؟
عقل را معرکه عشق کند طفل مزاج
نشود کودک ما محو تماشا، چه کند؟
هوش مصنوعی: عقل در میدان عشق می‌سوزد و کودک هنوز درک از این حال ندارد. او فقط محو زیبایی‌هاست و نمی‌داند چه باید بکند.
گل ز یک خنده بیجا به زبانها افتاد
تا به آن غنچه دهن خنده بیجا چه کند
هوش مصنوعی: یک خنده ناخواسته باعث شد که خبر آن در بین مردم پخش شود و حالا باید دید آن غنچه که در آغاز هست، چه عکس‌العملی نشان خواهد داد.
در نگیرد نفس شعله به خاکستر سرد
با دماغ من سودازده سودا چه کند؟
هوش مصنوعی: شعله‌ای که خاموش شده و به خاکستر تبدیل شده، دیگر نمی‌تواند تنفس کند و امیدی به فعالیت دوباره ندارد. اما ناگفته نماند که ذهن آشفته من از خیال و آرزو چه بر سرش می‌آورد؟
عشق در سینه ما گرد کدورت نگذاشت
نبرد سیل غبار از دل صحرا، چه کند؟
هوش مصنوعی: عشق در دل ما هیچ گونه کدورتی باقی نگذاشت و حالا در دل بیابان، با وجود طوفان گرد و غبار، چه می‌تواند کرد؟
در مصافی که جگرداری رستم زال است
صائب خسته روان با تن تنها چه کند؟
هوش مصنوعی: در مسابقه‌ای که رستم زال، قهرمان بزرگ، در آن حضور دارد، شخصی مانند صائب که خسته و آسیب‌دیده است، با بدن تنها و بدون قدرت چه کاری می‌تواند انجام دهد؟