غزل شمارهٔ ۳۵۲۶
ساقی از جامی اگر خاطر ما شاد کند
به ازان است که صد میکده آباد کند
چشم خفته است غزالی که ندارد شوخی
من و آن صید که خون در دل صیاد کند
آخر ای پادشه حسن چه انصاف است این؟
که در ایام تو عشق اینهمه بیداد کند
یاد ایام جنون بر سر من بارد سنگ
کودکان را چو ز مکتب کسی آزاد کند
جز خط سبز که فرمان سلیمان دارد
آدمی را که تواند که پریزاد کند؟
گل رخسار ترا اینهمه عاشق بس نیست؟
که نظر باز دگر از عرق ایجاد کند
نایتیمانه ز دیوانه ام آن طفل گذشت
می توانست به سنگی دل من شاد کند
ماتم واقعه لیلی و مجنون دارد
هر درایی که درین بادیه فریاد کند
چون رسد وقت، دهد جان به دم تیشه خویش
بیستون گرچه سپرداری فرهاد کند
اگر از سختی ایام شود آدم نرم
روی من تربیت سیلی استاد کند
بخل بهتر ز سخایی که به آوازه بود
تیرگی به ز چراغی است که فریاد کند
خنده کبک شود ناله خونین صائب
بیستون یاد چون از رفتن فرهاد کند
غزل شمارهٔ ۳۵۲۵: چون نفس زیر فلک دل به هوس راست کند؟غزل شمارهٔ ۳۵۲۷: فتنه را چشم سیه مست تو هشیار کند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساقی از جامی اگر خاطر ما شاد کند
به ازان است که صد میکده آباد کند
هوش مصنوعی: اگر ساقی با یک جرعه از جامش دل ما را شاد کند، بهتر است از اینکه صد میکده را به رونق بیاورد.
چشم خفته است غزالی که ندارد شوخی
من و آن صید که خون در دل صیاد کند
هوش مصنوعی: چشم خوابآلود غزالی را تصور کن که دیگر نمیتواند با من شوخی کند و آن صید (شکار) که دل صیاد را به درد میآورد.
آخر ای پادشه حسن چه انصاف است این؟
که در ایام تو عشق اینهمه بیداد کند
هوش مصنوعی: ای سلطان زیبا، چه انصاف عجیبی است که در دوران تو عشق اینچنین بیرحمانه رفتار میکند؟
یاد ایام جنون بر سر من بارد سنگ
کودکان را چو ز مکتب کسی آزاد کند
هوش مصنوعی: یاد روزهای جنون و دیوانگی بر من میبارد، مانند سنگی که بر سر کودکانی میافتد که از مدرسه آزاد شدهاند.
جز خط سبز که فرمان سلیمان دارد
آدمی را که تواند که پریزاد کند؟
هوش مصنوعی: تنها خط سبز که نشاندهندهی فرمان سلیمان است، برای چه کسی این قدرت را میدهد که انسان را به موجودی دیگر تبدیل کند؟
گل رخسار ترا اینهمه عاشق بس نیست؟
که نظر باز دگر از عرق ایجاد کند
هوش مصنوعی: آیا زیبایی صورت تو به اندازهای نیست که هزاران عاشق را به سوی خود بکشاند؟ که یک نگاه دیگر تو میتواند باعث شوق و اشتیاق بیشتری شود؟
نایتیمانه ز دیوانه ام آن طفل گذشت
می توانست به سنگی دل من شاد کند
هوش مصنوعی: در شب، احساسات و افکار دیوانهوار من باعث شد که آن کودک به راحتی از کنارم بگذرد، در حالی که میتوانست با یک سنگ هم دل من را شاد کند.
ماتم واقعه لیلی و مجنون دارد
هر درایی که درین بادیه فریاد کند
هوش مصنوعی: هر کسی که در این بیابان فریاد بزند، حزن و اندوه داستان لیلی و مجنون را با خود به همراه دارد.
چون رسد وقت، دهد جان به دم تیشه خویش
بیستون گرچه سپرداری فرهاد کند
هوش مصنوعی: زمانی که وقتش برسد، فرد باید خود را فدای تلاش و کوششش کند، حتی اگر برای رسیدن به هدفش، چالشهای بزرگ را پشت سر بگذارد. در واقع، او باید با تمام توان خود برای مواجهه با مشکلات آماده باشد.
اگر از سختی ایام شود آدم نرم
روی من تربیت سیلی استاد کند
هوش مصنوعی: اگر انسان در مواجهه با سختیهای زندگی نرم و انعطافپذیر شود، مانند یک شاگرد که با تربیت و هدایت استاد خود، به کمال میرسد.
بخل بهتر ز سخایی که به آوازه بود
تیرگی به ز چراغی است که فریاد کند
هوش مصنوعی: بخل بهتر از بخشش است آنچنان که تنها برای نمایش و شهرت انجام شود؛ چون تاریکی بهتر از نوری است که فقط برای جلب توجه و فریاد زدن باشد.
خنده کبک شود ناله خونین صائب
بیستون یاد چون از رفتن فرهاد کند
هوش مصنوعی: اگر کبکی بخندد، صدای نالهای چون شلیک خونین صائب را به یاد میآورد، وقتی که فرهاد از رفتن خود ناراحت میشود.