غزل شمارهٔ ۳۵۱۵
گوشه گیران که ز ایام کناری دارند
همچو صیاد کمینگاه شکاری دارند
بوسه آن لب تیغ است و کنار از هستی
عاشقان گر هوس بوس و کناری دارند
نور آیینه به اندازه خاکستر اوست
تیره روزان دل خورشید شعاری دارند
گرچه چون آبله عشاق به ظاهر گرهند
در سراپرده دل طرفه بهاری دارند
نیست ممکن که سرافراز نگردند چو گرد
خاکساران که سر راه سواری دارند
سطحیان غور معانی نتوانند نمود
بیشتر آینه ها نقش و نگاری دارند
چون توانند بتان چشم ز خودسازی بست؟
که ز هر پاره دل آینه داری دارند
نیست ممکن همه شب سیر چراغان نکنند
در جگر، سوخته هایی که شراری دارند
به که در دامن روشنگر عشق آویزند
سینه هایی که ز افلاک غباری دارند
همت از تربت آن قوم طلب کن صائب
که ز سوز دل خود شمع مزاری دارند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گوشه گیران که ز ایام کناری دارند
همچو صیاد کمینگاه شکاری دارند
هوش مصنوعی: کسانی که دور از جمعیت زندگی میکنند، مانند صیادی که در کمین است، منتظر فرصتی هستند.
بوسه آن لب تیغ است و کنار از هستی
عاشقان گر هوس بوس و کناری دارند
هوش مصنوعی: بوسه آن لب مثل تیغی است که عاشقان را به درد و رنج میاندازد و اگر عاشقها بخواهند بوسهای بزنند و در کنارش باشند، باید جدیت و عواقب آن را بپذیرند.
نور آیینه به اندازه خاکستر اوست
تیره روزان دل خورشید شعاری دارند
هوش مصنوعی: نور آیینه فقط به اندازه خاکستر اوست، یعنی افرادی که در زندگی خوششانسی ندارند، دلگرمی و امیدی به نور و روشنی ندارند. برای آنها، حتی روشنایی و شادی نیز مانند شعاری بیمعناست.
گرچه چون آبله عشاق به ظاهر گرهند
در سراپرده دل طرفه بهاری دارند
هوش مصنوعی: هرچند که عاشقان در ظاهر دچار آشفتگی و مضطرب به نظر میرسند، اما در باطن دل خود سرشار از شادی و طراوت بهاری هستند.
نیست ممکن که سرافراز نگردند چو گرد
خاکساران که سر راه سواری دارند
هوش مصنوعی: امکان ندارد کسانی که بر سر راه سواران قرار دارند، سربلند و افتخارآفرین شوند، همانطور که خاکیها نمیتوانند در این زمینه به موفقیت برسند.
سطحیان غور معانی نتوانند نمود
بیشتر آینه ها نقش و نگاری دارند
هوش مصنوعی: افراد سطحی نمیتوانند به عمق معانی پی ببرند، زیرا آینهها فقط ظاهری زیبا و نقش و نگار دارند.
چون توانند بتان چشم ز خودسازی بست؟
که ز هر پاره دل آینه داری دارند
هوش مصنوعی: چگونه میتوانند زیباییها چشم از خود بردارند؟ در حالی که هر کدام از آنها از دل خود، آینهای دارند.
نیست ممکن همه شب سیر چراغان نکنند
در جگر، سوخته هایی که شراری دارند
هوش مصنوعی: ناممکن است که سوختگان دل شب را بدون نور و روشنایی سپری کنند، زیرا در دل آنهایی که آتش و شعلهای دارند، امید و شوق زندگی همیشه جریان دارد.
به که در دامن روشنگر عشق آویزند
سینه هایی که ز افلاک غباری دارند
هوش مصنوعی: بهتر است که کسانی که دلهایشان تحت تأثیر عشق قرار گرفته، به آن عشق تکیه کنند؛ زیرا آنها روحی دارند که زنگارهایی از دنیا بر آن نشسته است.
همت از تربت آن قوم طلب کن صائب
که ز سوز دل خود شمع مزاری دارند
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدفهای بزرگ، از عزم و ارادهی آن مردمان بیاموز، چراکه آنها به علت درد دل خود، همچون شمعی در قبرستان، نور افشانی میکنند.