گنجور

غزل شمارهٔ ۳۵۱۱

نه غم خار و نه اندیشه خارا دارند
رهنوردان تو پیشانی صحرا دارند
به زر و سیم جهان چشم نسازند سیاه
پا به گنج گهر از آبله پا دارند
وادی ای نیست که صد بار بر او نگذشتند
گرچه از خواب گران سلسله برپا دارند
فکر زاد سفر از دوش خود انداخته اند
توشه از لخت دل خویش مهیا دارند
چون صدف کاسه دریوزه به دریا نبرند
روزی خود طمع از عالم بالا دارند
مهر بر لب زده چون غنچه و رنگین سخنند
چشم پوشیده و صدگونه تماشا دارند
کودکانی که درین دایره سرگردانند
بر سر جوز تهی اینهمه غوغا دارند
یک جهت تا نشوی بر تو نگردد روشن
کاین مخالف سفران روی به یک جا دارند
خار در دیده موری نتوانند شکست
در خراش جگر خود ید طولی دارند
پرده گنج شود خانه چو ویران گردد
مردم از سیل فنا شکوه بیجا دارند
صائب این دامن پر گل که بهار آورده است
مزد خاری است که این طایفه در پا دارند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه غم خار و نه اندیشه خارا دارند
رهنوردان تو پیشانی صحرا دارند
هوش مصنوعی: نه غم زخم‌ها دارند و نه نگران مشکلات، راهیان تو عزم و اراده‌ای قوی دارند و با سر بلندی به سوی بیابان می‌روند.
به زر و سیم جهان چشم نسازند سیاه
پا به گنج گهر از آبله پا دارند
هوش مصنوعی: افراد دنیا به پول و ثروت اهمیت نمی‌دهند؛ بلکه کسانی که دچار مشکلات و سختی‌ها هستند، می‌توانند به گنج و ارزش‌های واقعی دست یابند.
وادی ای نیست که صد بار بر او نگذشتند
گرچه از خواب گران سلسله برپا دارند
هوش مصنوعی: هیچ شکی نیست که بارها بر او فشار آورده‌اند، اما با وجود این فشارها، همچنان به خواب عمیق خود ادامه می‌دهد.
فکر زاد سفر از دوش خود انداخته اند
توشه از لخت دل خویش مهیا دارند
هوش مصنوعی: آنان که برای سفر آماده می‌شوند، بار و کوله‌بار را از دل خود فراهم کرده و نگرانی‌ها و افکار سنگین را کنار گذاشته‌اند.
چون صدف کاسه دریوزه به دریا نبرند
روزی خود طمع از عالم بالا دارند
هوش مصنوعی: همچون صدفی که اگر به دریا نرود، روزی خود را از عالم بالا می‌خواهد.
مهر بر لب زده چون غنچه و رنگین سخنند
چشم پوشیده و صدگونه تماشا دارند
هوش مصنوعی: چون غنچه‌ای که خاموش است و زیبایی دارد، آن‌ها نیز زبان خود را بسته و سخن نمی‌گویند، اما در دل و نظرشان دنیایی از زیبایی و تماشا وجود دارد.
کودکانی که درین دایره سرگردانند
بر سر جوز تهی اینهمه غوغا دارند
هوش مصنوعی: کودکانی که در این دایره می‌چرخند، بی‌دلیل و بی‌هدف در اطراف یک موضوع بی‌فایده این‌قدر شور و هیاهو دارند.
یک جهت تا نشوی بر تو نگردد روشن
کاین مخالف سفران روی به یک جا دارند
هوش مصنوعی: تا زمانی که به یک سمت نروی و به طور جدی اقدام نکنی، هیچ چیز برای تو روشن نخواهد شد. زیرا کسانی که در مسیر مخالف هستند، در نهایت به یک نقطه مشترک می‌رسند.
خار در دیده موری نتوانند شکست
در خراش جگر خود ید طولی دارند
هوش مصنوعی: مور نمی‌تواند خار را از چشمش بیرون بیاورد، اما در عوض می‌تواند به راحتی خود را زخمی کند و درد را تحمل کند.
پرده گنج شود خانه چو ویران گردد
مردم از سیل فنا شکوه بیجا دارند
هوش مصنوعی: وقتی که خانه و کاشانه کسی ویران شود و گنج و ثروت او در خطر باشد، مردم از طوفان نابودی و بروز مشکلات شکایت می‌کنند، در حالی که این وضعیت ناشی از خود آن‌هاست.
صائب این دامن پر گل که بهار آورده است
مزد خاری است که این طایفه در پا دارند
هوش مصنوعی: این دامن پرگل که بهار به ارمغان آورده، نتیجه و پاداش خاری است که این گروه در پا دارند.