گنجور

غزل شمارهٔ ۳۵۰۹

به کمان پشت و به شمشیر دهن بخشیدند
سینه گرم چو خورشید به من بخشیدند
جام خورشید زیاد از دهن گردون بود
به لب تشنه دریاکش من بخشیدند
رنگ و بویی که ازان باغ جنان رنگین بود
گرد کردند و به آن سیب ذقن بخشیدند
زان گرهها که در آن زلف سیه بار نیافت
نافه ای چند به صحرای ختن بخشیدند
پیچ و تابی که ز موی کمر افزون آمد
به سر زلف پریشان سخن بخشیدند
نور را باده کند در قدح چشم سهیل
جرعه ای کز لب لعلش به یمن بخشیدند
لغزشی چند کز ارباب نظر صادر شد
به صفای رخ آن سیم بدن بخشیدند
عذر می خوردن ما روز جزا خواهد خواست
چشم مستی که به آن توبه شکن بخشیدند
دوربینان جهان خرده جان پیش از مرگ
نقد کردند و به آن غنچه دهن بخشیدند
قمریانی که درین دایره بنیا بودند
عمر خود جمله به آن سرو چمن بخشیدند
بود اگر پیرهنی بر تن یوسف صفتان
وقت احرام غریبی به وطن بخشیدند
کرد با شکر اگر دست درازی صائب
گنه طوطی ما را به سخن بخشیدند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به کمان پشت و به شمشیر دهن بخشیدند
سینه گرم چو خورشید به من بخشیدند
هوش مصنوعی: به تیر و کمان و شمشیر بخشیدند و سینه‌ای گرم و پرشور مانند خورشید به من عطا کردند.
جام خورشید زیاد از دهن گردون بود
به لب تشنه دریاکش من بخشیدند
هوش مصنوعی: جام خورشید پر از نور و روشنی است و این نور بیش از آن چیزی است که آسمان می‌تواند تحمل کند. اما من که تشنه معرفت و حقیقت هستم، این جام را به من داده‌اند.
رنگ و بویی که ازان باغ جنان رنگین بود
گرد کردند و به آن سیب ذقن بخشیدند
هوش مصنوعی: رنگ و بوی زیبای باغ بهشتی را جمع کرده و به سیب ذقن هدیه دادند.
زان گرهها که در آن زلف سیه بار نیافت
نافه ای چند به صحرای ختن بخشیدند
هوش مصنوعی: از آن پیچ و تاب‌هایی که در موهای سیاه او وجود دارد، چند تای آن را به دشت‌های ختن هدیه دادند.
پیچ و تابی که ز موی کمر افزون آمد
به سر زلف پریشان سخن بخشیدند
هوش مصنوعی: پیچ و تاب موی کمر، زلف پریشان را به سخن آورد و جلوه‌ای خاص به آن بخشید.
نور را باده کند در قدح چشم سهیل
جرعه ای کز لب لعلش به یمن بخشیدند
هوش مصنوعی: نوری که از چشم سهیل ساطع می‌شود، در جام باده‌ای ریخته می‌شود. این باده جرعه‌ای است که از لب‌های لعلین او به خوش‌شانسی بخشیده شده است.
لغزشی چند کز ارباب نظر صادر شد
به صفای رخ آن سیم بدن بخشیدند
هوش مصنوعی: چند لحظه‌ای از نظرها پنهان شده، اما زیبایی چهره آن بدن نقره‌ای، به خاطر آن راز و رمزها جلوه‌گر شده است.
عذر می خوردن ما روز جزا خواهد خواست
چشم مستی که به آن توبه شکن بخشیدند
هوش مصنوعی: در روز قیامت، ما به خاطر اشتباهاتمان عذری خواهیم خواست، و آن چشمی که ما را به گناه کشاند و امید بخشید، نمی‌تواند ما را از عذاب نجات دهد.
دوربینان جهان خرده جان پیش از مرگ
نقد کردند و به آن غنچه دهن بخشیدند
هوش مصنوعی: نگاه‌کنندگان به جهان، زندگی‌های خود را پیش از پایان، به نقد و بررسی گذاشتند و به آن گل‌های جوان زندگی‌شان عطا کردند.
قمریانی که درین دایره بنیا بودند
عمر خود جمله به آن سرو چمن بخشیدند
هوش مصنوعی: قمریانی که در این دایره زندگی می‌کردند، تمام عمر خود را به آن درخت سرو و باغ اختصاص دادند.
بود اگر پیرهنی بر تن یوسف صفتان
وقت احرام غریبی به وطن بخشیدند
هوش مصنوعی: اگر در زمانی که یوسف‌صفتان بر تن پیراهنی دارند، در حال احرام به سرزمین خود هستند، به یاد غریبی خود در وطن با احساس تعلق می‌پردازند.
کرد با شکر اگر دست درازی صائب
گنه طوطی ما را به سخن بخشیدند
هوش مصنوعی: اگر کسی با شیرینی و خوش‌قولی به ما نزدیک شود، ممکن است که در نتیجه، گناه و نادرستی‌های ما مورد توجه قرار گیرد و باعث شود که از دیگران، مانند طوطی‌ها، حرف‌های زیبا بشنویم.