غزل شمارهٔ ۳۵۰۶
تا تو بی پرده شدی لاله رخان خوار شدند
همه گلهای چمن در پس دیوار شدند
ای بسا خیره نگاهان که به یک چشم زدن
چون شرر محو در آن شعله دیدار شدند
پرده بردار که از شوق تماشای رخت
در و دیوار جهان آینه رخسار شدند
این چه قدست که تا سایه به گلزار افکند
سروها در بغل رخنه دیوار شدند
تا لوای خط مشکین ترا وا کردند
سرکشان چون علم زلف نگونسار شدند
هیچ کس نیست که داند به چه کار آمده است
بس که مردم ز تماشای تو از کار شدند
کار موقوف به وقت است که اشجار چمن
به نسیمی همه از برگ سبکبار شدند
مرگ را تلخ کند عمر چو شیرین گذرد
جای شکر است که افلاک ستمکار شدند
یارب ای عشق گرانمایه چه اکسیری تو
که همه بیجگران از تو جگردار شدند
مهر زن بر لب دعوی که بسا چون منصور
از تهی مغزی خود تاج سردار شدند
رشته عمر به مقراض دو لب قطع شود
بیشتر خلق جهان در سر گفتار شدند
صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت
عید بگذشت و همه خلق پی کار شدند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا تو بی پرده شدی لاله رخان خوار شدند
همه گلهای چمن در پس دیوار شدند
هوش مصنوعی: زمانی که تو به زیبایی و جذابیت واقعی خود پردهبرداری کردی، همه گلهای چمن در پس دیوارها کمارزش و بیاهمیت شدند.
ای بسا خیره نگاهان که به یک چشم زدن
چون شرر محو در آن شعله دیدار شدند
هوش مصنوعی: بسیاری هستند که با یک نگاه و در مدت زمانی کوتاه، به سرعت به عمق محبت و جذبهای میرسند و گویی در آتش عشق ذوب میشوند.
پرده بردار که از شوق تماشای رخت
در و دیوار جهان آینه رخسار شدند
هوش مصنوعی: پرده را کنار بزن، زیرا به خاطر اشتیاق دیدن تو، همه جای دنیا مثل آینهای از چهرهات منعکس شدهاند.
این چه قدست که تا سایه به گلزار افکند
سروها در بغل رخنه دیوار شدند
هوش مصنوعی: این چه زیبایی است که وقتی سایهات بر گلزار میافتد، سروها (سروهای بلند و زیبا) از شدت شگفتی به دیوارها اتکاء میکنند و به نوعی در خود فرو میروند؟
تا لوای خط مشکین ترا وا کردند
سرکشان چون علم زلف نگونسار شدند
هوش مصنوعی: وقتی که پرچم بافته شده از موهای سیاه تو را برافراشتند، سرکشها و بیسر و سامانها مانند علمهای لخت و آویزان شدند.
هیچ کس نیست که داند به چه کار آمده است
بس که مردم ز تماشای تو از کار شدند
هوش مصنوعی: هیچکس نمیداند که چرا تو چنین تأثیری روی مردم گذاشتهای، زیرا همه آنچنان غرق تماشای تو شدهاند که از کار و زندگی خود بازماندهاند.
کار موقوف به وقت است که اشجار چمن
به نسیمی همه از برگ سبکبار شدند
هوش مصنوعی: کارها به زمان بستگی دارد، همانطور که درختان با وزش نسیمی، برگهای خود را سبک و نرم میسازند.
مرگ را تلخ کند عمر چو شیرین گذرد
جای شکر است که افلاک ستمکار شدند
هوش مصنوعی: وقتی عمر انسان به شکلی شیرین و خوش میگذرد، مرگ به نظر تلخ و ناخوشایند میآید. این نشان میدهد که شرایط و اوضاع به گونهای است که به زندگی ظلم میکند.
یارب ای عشق گرانمایه چه اکسیری تو
که همه بیجگران از تو جگردار شدند
هوش مصنوعی: ای خداوند، ای عشق با ارزش و گرانبها، چه رازی در تو نهفته است که همه بیجگرا و بیپروا از عشق تو دلیر و شجاع شدهاند.
مهر زن بر لب دعوی که بسا چون منصور
از تهی مغزی خود تاج سردار شدند
هوش مصنوعی: زن به زیباییاش به دیگران فخر میفروشد و میگوید که بسیاری از افراد هستند که بدون داشتن دانش و عقل کافی، مثل منصور، به مقام و پرستیژ دست یافتهاند.
رشته عمر به مقراض دو لب قطع شود
بیشتر خلق جهان در سر گفتار شدند
هوش مصنوعی: عمر انسان با زبان و کلامش قطع میشود و بیشتر مردم به خاطر همان سخنان به مشکلات و چالشها دچار میشوند.
صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت
عید بگذشت و همه خلق پی کار شدند
هوش مصنوعی: این شعر به بیان این موضوع میپردازد که در روز عید، همه به کارهای خود مشغول میشوند و به روزمرگی و فعالیتهای عادی زندگی باز میگردند. شاعر به نوعی به احساس گذر زمان و تغییر وضعیت زندگی اشاره میکند.