گنجور

غزل شمارهٔ ۳۵۰۴

سالکانی که قدم در ره جانانه زدند
پشت پا بر فلک از همت مردانه زدند
مستی از شیشه و پیمانه خالی کردند
ساده لوحان که در کعبه و بتخانه زدند
فلک بی سر و پا حلقه بیرون درست
در مقامی که سراپرده جانانه زدند
دامن عمر ابد در کف جمعی افتاد
که به سر پنجه سر زلف ترا شانه زدند
خنده صبح قیامت نکند بیدارش
هرکه را راه به آن نرگس مسانه زدند
شکوه از عالم تجرید نکردم هرگز
به چه تقصیر مرا گل به در خانه زدند؟
نیست ممکن که به صد گریه مستانه رود
مشت خاکی که به چشم من دیوانه زدند
تن چه خاک است که مسجود ملایک باشد؟
بهر می بوسه به کنج لب پیمانه زدند
چشم ازان خال بپوشید که در روز نخست
برق در خرمن آدم به همین دانه زدند
فیض ارباب جنون هیچ کم از دریا نیست
شد گهر، سنگی اگر بر من دیوانه زدند
تا به آن گنج گهر دیده بدبین نرسد
جغد، نیلی است که بر چهره ویرانه زدند
لاله در سنگ نهان بود که آتشدستان
سکه داغ به نام من دیوانه زدند
عشق و هنگامه آغوش طرازی، هیهات
شمع دستی است که بر سینه پروانه زدند
سردستی که فشاندند به عالم رندان
زاهدان در کمر سبحه صد دانه زدند
خبر بحر ازان راهروان باید جست
که قدم بر قدم گریه مستانه زدند
صائب از شرم برون آی که در روز ازل
طبل رسوایی ما بر در میخانه زدند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سالکانی که قدم در ره جانانه زدند
پشت پا بر فلک از همت مردانه زدند
هوش مصنوعی: افرادی که به سوی هدف‌های عالی و معنوی گام گذاشتند، با اراده و قوت قلب خود، بر مشکلات و موانع زندگی فائق آمدند و بر آسمان‌ها نیز پشت پا زدند.
مستی از شیشه و پیمانه خالی کردند
ساده لوحان که در کعبه و بتخانه زدند
هوش مصنوعی: ساده‌دل‌ها برای درک حقیقت، از شیشه و پیمانه خالی استفاده کردند و به سادگی به کعبه و بتخانه رفتند.
فلک بی سر و پا حلقه بیرون درست
در مقامی که سراپرده جانانه زدند
هوش مصنوعی: آسمان بی‌هویت و نام خود، حلقه‌ای به دور خود شکل داده است، درست در جایی که محبوب واقعی خیمه‌گاهی برپا کرده است.
دامن عمر ابد در کف جمعی افتاد
که به سر پنجه سر زلف ترا شانه زدند
هوش مصنوعی: عمر جاوید و بی‌پایان در دستان گروهی افتاد که با سرانگشتانشان به موهای تو رسیدگی کردند.
خنده صبح قیامت نکند بیدارش
هرکه را راه به آن نرگس مسانه زدند
هوش مصنوعی: هر کسی که به زیبایی و لطافت دلنشین دسترسی نداشته باشد، در روز قیامت نمی‌تواند از خواب بیدار شود و به تماشا بنشیند.
شکوه از عالم تجرید نکردم هرگز
به چه تقصیر مرا گل به در خانه زدند؟
هوش مصنوعی: من هرگز از عالم مجرد و معنوی شکایت نکردم، اما چه گناهی داشتم که گل به در خانه‌ام آمد و حال مرا به هم ریخت؟
نیست ممکن که به صد گریه مستانه رود
مشت خاکی که به چشم من دیوانه زدند
هوش مصنوعی: ناممکن است که با صد اشک و زاری، ذرات خاکی که به چشمان دیوانه من زدند، به راهی بروند.
تن چه خاک است که مسجود ملایک باشد؟
بهر می بوسه به کنج لب پیمانه زدند
هوش مصنوعی: این شعر به ما یادآوری می‌کند که جسم انسان، چیزی جز خاک نیست و با وجود این، مورد احترام و سجود فرشتگان قرار گرفته است. آن‌ها برای تکریم انسان و به خاطر روح الهی در وجود او، همچون بوسه‌ای که بر لبه‌های پیمانه می‌زنند، او را گرامی می‌دارند.
چشم ازان خال بپوشید که در روز نخست
برق در خرمن آدم به همین دانه زدند
هوش مصنوعی: به خاطر داشته باش که باید از جاذبه‌های ظاهری و فریبنده‌ای که ممکن است در ابتدا جذاب به نظر برسند، دوری کنی، زیرا همین ویژگی‌ها می‌توانند باعث آسیب و مشکلات بزرگ‌تری در زندگی‌ات شوند.
فیض ارباب جنون هیچ کم از دریا نیست
شد گهر، سنگی اگر بر من دیوانه زدند
هوش مصنوعی: فیض و نعمت‌های عشق و جنون، چیزی از دریا کمتر نیست. حتی اگر بر من دیوانه سنگ پرتاب کردند، من چون مروارید ارزشمند هستم.
تا به آن گنج گهر دیده بدبین نرسد
جغد، نیلی است که بر چهره ویرانه زدند
هوش مصنوعی: تا زمانی که آن گنج گرانبها به چشمان نامناسبی نرسد، ویرانه‌ای که به رنگ نیلی درآمده، تنها برازنده‌ی اوست.
لاله در سنگ نهان بود که آتشدستان
سکه داغ به نام من دیوانه زدند
هوش مصنوعی: در دل سنگی، لاله‌ای پنهان بود که آتش‌نشینان، سکه‌ای داغ با نام من دیوانه ضرب کردند.
عشق و هنگامه آغوش طرازی، هیهات
شمع دستی است که بر سینه پروانه زدند
هوش مصنوعی: عشق و شور و شوق آغوش مانند دوختن پارچه‌ای زیباست، اما چه دشوار است وقتی شمعی را به دست پروانه بزنند، زیرا پروانه تنها به عشق و نور شمع می‌اندیشد.
سردستی که فشاندند به عالم رندان
زاهدان در کمر سبحه صد دانه زدند
هوش مصنوعی: سردمداران با بی‌خیالی و راحتی به دنیای مریدان و عابدان نگاه می‌کنند، در حالی که آنها با تلاش و جدیت، صد دانه سبحه را در کمر خود بسته‌اند.
خبر بحر ازان راهروان باید جست
که قدم بر قدم گریه مستانه زدند
هوش مصنوعی: برای درک خبر و حقیقت عمیق زندگی، باید به راویان و افرادی که با احساسات و اشک‌های شوق و عشق، مسیر خود را طی کرده‌اند، توجه کرد. آنان با دل‌های پرشور و قدم‌های محکم، داستان‌ها و تجربیات زندگی را به ما منتقل می‌سازند.
صائب از شرم برون آی که در روز ازل
طبل رسوایی ما بر در میخانه زدند
هوش مصنوعی: صائب، از احساس شرم بیرون بیا، زیرا در روز نخست خلقت، رسوایی ما را به صدا درآوردند و به همه نشان دادند.

حاشیه ها

1403/02/05 23:05
رضا از کرمان

 مدیریت محترم سلام

در مصرع دوم اشکال تایپی وجود دارد مستانه  صحیح میباشد لطفا ویرایش بفرمایید .