غزل شمارهٔ ۳۵۰۰
قدرت حرف گرفتند و زبانم دادند
پای رفتار شکستند و عنانم دادند
آب را در جگر سنگ حصاری کردند
جگری تشنه تر از ریگ روانم دادند
ظاهر و باطن من آینه یکدگرند
سینه ای صافتر از آب روانم دادند
چشم پوشیده تماشای رخش می کردم
به چه تقصیر دو چشم نگرانم دادند؟
خامه ام، گفت و شنیدم به زبان دگری است
من چه دانم چه سخنها به زبانم دادند
سالها در پی بی نام و نشانان رفتم
تا به سر منزل مقصود نشانم دادند
لب پرخنده گرفتند گر از من صائب
به تلافی مژه اشک فشانم دادند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قدرت حرف گرفتند و زبانم دادند
پای رفتار شکستند و عنانم دادند
هوش مصنوعی: قدرت را از من گرفتند و توانایی صحبت کردن را به من دادند. در عوض، رفتارم را تحت کنترل درآوردند و اختیاری از خودم نداشتم.
آب را در جگر سنگ حصاری کردند
جگری تشنه تر از ریگ روانم دادند
هوش مصنوعی: آب را در دل سنگی محصور کردند و به من جگری دادند که تشنگیام از ریگ روان هم بیشتر است.
ظاهر و باطن من آینه یکدگرند
سینه ای صافتر از آب روانم دادند
هوش مصنوعی: ظاهر و باطن من شبیه و هماهنگ یکدیگرند. قلب من، مانند آبی زلال، بسیار صاف و پاک است.
چشم پوشیده تماشای رخش می کردم
به چه تقصیر دو چشم نگرانم دادند؟
هوش مصنوعی: به خاطر چه گناهی، چشمان نگرانم را به من دادند، در حالی که من بدون توجه به زیبایی چهرهاش به تماشا نشستم؟
خامه ام، گفت و شنیدم به زبان دگری است
من چه دانم چه سخنها به زبانم دادند
هوش مصنوعی: قلم من میگوید که حرفها و گفتگوهایی که میکنم به زبانی دیگر بیان شده است و من نمیدانم که چه سخنانی به من دادهاند تا بر زبان بیاورم.
سالها در پی بی نام و نشانان رفتم
تا به سر منزل مقصود نشانم دادند
هوش مصنوعی: سالها به دنبال افرادی بینام و نشان بودم و در نهایت به مقصد مورد نظر و هدفم راه پیدا کردم.
لب پرخنده گرفتند گر از من صائب
به تلافی مژه اشک فشانم دادند
هوش مصنوعی: اگر چهرهٔ خندان آنها به خاطر من باشد، من نیز به تلافی، اشک را از مژههایم میریزیم.