غزل شمارهٔ ۳۵
جانِ عرشی، فرشِ در زندانِ تن باشد چرا؟
شعلهٔ جواله در قیدِ لگن باشد چرا
لفظ میسازد جهان بر معنیِ روشن سیاه
یوسفِ سیمینبدن در پیرهن باشد چرا
تا تواند ترکِ تن کرد آدمی با این شعور
زنده چون کرمِ بریشم در کفن باشد چرا
میتواند تا شدن فرمانروا جانِ عزیز
همچو ماهِ مصر در چاهِ وطن باشد چرا
میتوان از سوختن گردید واصل تا به شمع
آدمی پروانهٔ هر انجمن باشد چرا
تا دلِ پرخون تواند شد ز غربت نامدار
چون عقیق از سادهلوحی در یمن باشد چرا
میتواند تا معطر ساخت مغزِ عالمی
مشکِ در نافِ غزالانِ خُتن باشد چرا
دل به همت میتواند چون برون آمد ز پوست
همچو خونِ مرده در زندانِ تن باشد چرا
پیرِ کنعان با دلیلی همچو بوی پیرهن
معتکف در گوشهٔ بیتالحزن باشد چرا
تا تواند آدمی هموارکردن خویش را
در شکستِ بیستون چون کوهکن باشد چرا
بِگُسَل از طولِ امل سررشتهٔ پیوندِ دل
گردنِ آزاده در قیدِ رسن باشد چرا
دخترِ رَز کیست تا سازد ترا بیاختیار؟
همتِ مردانه در فرمانِ زن باشد چرا
شد به لب واکردنی گنجینهٔ گوهر صدف
در تلاشِ رزق، آدم بیدهن باشد چرا
سر نمیپیچد به ترکِ سر ز تیغِ آبدار
این قدر کس چون قلم عاشقسخن باشد چرا
چون ز شبنم گوشِ گل صائب ز سیماب است پر
بلبلِ خوش نغمهٔ ما در چمن باشد چرا
غزل شمارهٔ ۳۴: حسنِ بیپروا به فرمانِ هوس باشد چرا؟غزل شمارهٔ ۳۶: چشم میپوشی ازان رخسارِ جانپرور چرا؟
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جانِ عرشی، فرشِ در زندانِ تن باشد چرا؟
شعلهٔ جواله در قیدِ لگن باشد چرا
هوش مصنوعی: چرا روح بالا و آسمانی باید در دار و دستهٔ جسمانی و محدود باشد؟ چرا آتش زنده و پرحرارت باید در ظرفی و در فضای تنگ و محصور قرار گیرد؟
لفظ میسازد جهان بر معنیِ روشن سیاه
یوسفِ سیمینبدن در پیرهن باشد چرا
هوش مصنوعی: جهان با کلماتی که به کار میبریم شکل میگیرد و به آن معنا میدهد. در اینجا اشاره شده که چرا زیبایی و نورانی بودن یوسف، که در داستانها مشهور است، ممکن است در ظاهری تیره و تار در یک لباس پنهان شود. در واقع، گاهی اوقات زیبایی و حقیقت ما در لایههای مختلف و ظاهری پنهان میمانند.
تا تواند ترکِ تن کرد آدمی با این شعور
زنده چون کرمِ بریشم در کفن باشد چرا
هوش مصنوعی: آدمی که به این سطح از شناخت رسیده، میتواند از جسم خود جدا شود، مانند کرمی که درون پیلهای زندگی میکند. پس چرا باید در محدودیتهای بدن باقی بماند؟
میتواند تا شدن فرمانروا جانِ عزیز
همچو ماهِ مصر در چاهِ وطن باشد چرا
هوش مصنوعی: میتوان گفت که سرنوشت فرمانروایان، مانند ماهی که در چاه وطن دفن شده، میتواند به نزول و تباهی بینجامد.
میتوان از سوختن گردید واصل تا به شمع
آدمی پروانهٔ هر انجمن باشد چرا
هوش مصنوعی: میتوان از مشکلات و سختیها عبور کرد و به هدف اصلی رسید، تا انسان همچون شمعی باشد که پروانهها را به خود جذب کند و مرکز توجه دیگران باشد.
تا دلِ پرخون تواند شد ز غربت نامدار
چون عقیق از سادهلوحی در یمن باشد چرا
هوش مصنوعی: کسی که در دوری و غربت دلش به شدت میسوزد، مانند سنگ عقیقی است که از سادگی و بیخبری در سرزمین یمن به دست میآید. این بیان به نوعی به عمق احساسات و تأثیرات دوری و تنهایی اشاره دارد.
میتواند تا معطر ساخت مغزِ عالمی
مشکِ در نافِ غزالانِ خُتن باشد چرا
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که میتوان کاری کرد که به اندازه عطرِ مشک، ذهن افراد را خوشبو و معطر کند؛ مثل عطر و بویی که از غزالان ختن میآید. در واقع اشاره به تأثیر عمیق چیزهای خوشبو بر روح و ذهن انسانها دارد.
دل به همت میتواند چون برون آمد ز پوست
همچو خونِ مرده در زندانِ تن باشد چرا
هوش مصنوعی: دل میتواند با تلاش و اراده از قید و بند رهایی یابد، درست مانند خون مردهای که در بدن زندانی شده است. این نشان میدهد که اگر همت گمارده شود، امکان رهایی از محدودیتها وجود دارد.
پیرِ کنعان با دلیلی همچو بوی پیرهن
معتکف در گوشهٔ بیتالحزن باشد چرا
هوش مصنوعی: پیرِ کنعان با دلیلی شبیه به بوی پیراهن یوسف در گوشهای از خانهٔ غم، چرا باید غمگین باشد؟
تا تواند آدمی هموارکردن خویش را
در شکستِ بیستون چون کوهکن باشد چرا
هوش مصنوعی: انسان میتواند مانند یک کوهنورد در برابر چالشها و سختیها تلاش کند و مسیر خود را هموار سازد، پس چرا نباید به این کار اقدام کند؟
بِگُسَل از طولِ امل سررشتهٔ پیوندِ دل
گردنِ آزاده در قیدِ رسن باشد چرا
هوش مصنوعی: اگر انسانی درازای زندگی خود را با آرزوها و امیدهای دور و دراز بگذراند، چگونه میتواند دلش را از قید و بندهای دنیوی آزاد نگه دارد؟
دخترِ رَز کیست تا سازد ترا بیاختیار؟
همتِ مردانه در فرمانِ زن باشد چرا
هوش مصنوعی: کیست دختر رَز که تو را به اختیار خود درآورد؟ چرا باید ارادهی مردانه تحت فرمان زن قرار گیرد؟
شد به لب واکردنی گنجینهٔ گوهر صدف
در تلاشِ رزق، آدم بیدهن باشد چرا
هوش مصنوعی: زمانی که در جستوجوی روزی هستیم، باید به یاد داشته باشیم که نباید منتظر فرصتها بنشینیم. در واقع، باید به دنبال آنها برویم و تلاش کنیم. اگر انسان بدون زحمت و عمل نشسته باشد، چگونه میتواند به موفقیت و نعمت دست یابد؟
سر نمیپیچد به ترکِ سر ز تیغِ آبدار
این قدر کس چون قلم عاشقسخن باشد چرا
هوش مصنوعی: چون قلمی که عاشق سخن است، به راحتی از تیغ تیز میگذرد و به طرف چیزهایی که او را میآزارد، توجهی ندارد. این نشان دهنده عمق عشق و تعهد او است که برایش هیچ خطری مهم نیست.
چون ز شبنم گوشِ گل صائب ز سیماب است پر
بلبلِ خوش نغمهٔ ما در چمن باشد چرا
هوش مصنوعی: گوش گل مانند شبنم نقرهای است و بلبل خوشنواز ما در باغ چمن چرا نباشد؟
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۳۵ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1400/01/10 07:04
اسماعیل
باسلام من از این شعر حقیقتا لذت بردم چقدر زیبا مطآلب مهم را زیبا بیان می کند و نکات معرفتی را با چه مهارتی هنرمندانه بیان می کند که ذوقی در دل انسان برای طی کردن مسیر معنوی ایجاد می کنند خواندن آثار این بزرگ حقئقتا انسان متحول می شود. و سپاس از کسانی که این مطالب را فراهم کرده آمد.