غزل شمارهٔ ۳۴۹۷
قسمتی در خور هرکس چو ز اول دادند
بیقراری به من و خواب به مخمل دادند
چون سر از کوچه زنجیر نیارم بیرون؟
که عنانم به کف زلف مسلسل دادند
چشم هرسوی مگردان که درین تنگ بساط
خواب آسودگیی بود، به مخمل دادند
مژده آمدنت سنگ به محفل برساند
برگ برگ چمن آیینه به صیقل دادند
شکر این تلخ نگاهان به چه عنوان گویم؟
که به من شهد ز پیمانه حنظل دادند
تن به مالش ده و از دردسر آزاد نشین
لوح تعلیم به دست تو ز صندل دادند
موسم عالم آب است برون آ صائب
سبزه ها بوسه به کنج لب جدول دادند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قسمتی در خور هرکس چو ز اول دادند
بیقراری به من و خواب به مخمل دادند
هوش مصنوعی: هر کسی را به اندازه خود نصیبی دادهاند. به من بیقراری دادهاند و خواب آرام را به لایهای نرم و لطیف.
چون سر از کوچه زنجیر نیارم بیرون؟
که عنانم به کف زلف مسلسل دادند
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم از کوچهای که به زنجیر کشیده شده بیرون بیایم؟ چون کنترل خود را به زلفهای در هم تنیدهای سپردهام.
چشم هرسوی مگردان که درین تنگ بساط
خواب آسودگیی بود، به مخمل دادند
هوش مصنوعی: به این معنی است که هر طرف را نگاه نکن، چرا که در این فضای محدود، آرامش و راحتی وجود دارد که با دقت و زیبایی به تو هدیه شده است.
مژده آمدنت سنگ به محفل برساند
برگ برگ چمن آیینه به صیقل دادند
هوش مصنوعی: خبر آمدن تو باعث میشود که سنگها در محفل به شوق بیفتند و هر برگی از چمن به مانند آینهای جلا داده شده است.
شکر این تلخ نگاهان به چه عنوان گویم؟
که به من شهد ز پیمانه حنظل دادند
هوش مصنوعی: من نمیدانم چگونه باید از شکر این نگاههای تلخ صحبت کنم، زیرا به من دارویی تلخ و بد طعم دادهاند در حالی که انتظار شیرینی داشتم.
تن به مالش ده و از دردسر آزاد نشین
لوح تعلیم به دست تو ز صندل دادند
هوش مصنوعی: خودت را در کنار مادیات قرار بده و از مشکلات دور باش؛ زیرا آموزش و تعلیم به تو واگذار شده است و مثل کسی که به تو نشان دادهاند، در آرامش زندگی کن.
موسم عالم آب است برون آ صائب
سبزه ها بوسه به کنج لب جدول دادند
هوش مصنوعی: فصل بهار فرا رسیده و دنیا پر از آب و سرسبزی است. سبزهها به زیبایی در کنار جدولها قرار گرفتهاند و گویی لبخند میزنند.