گنجور

غزل شمارهٔ ۳۴۸۴

عارفانی که به تسلیم و رضا ساخته اند
مردمک را سپر تیر قضا ساخته اند
وای بر ساده دلانی که ز دریا چو حباب
از پی کسب هوا خانه جدا ساخته اند
از پریشان نفسیهای تو تاریک شده است
ورنه آیینه دل را بصفا ساخته اند
جسم و جان تو نپیوسته به بازی برهم
هر دو عالم به هم آورده ترا ساخته اند
نفس خود نکنی راست درین وحشتگاه
گر بدانی که ترا بهر کجا ساخته اند
گر به معمار ز غفلت نتوانی پی برد
در کف خاک تو بنگر که چها ساخته اند
چون پریشان سفران خرج بیابان نشوند
رهروانی که به یک راهنما ساخته اند
لله الحمد که بی منت خواهش ز ازل
رزق ما از دل صد پاره ما ساخته اند
هیچ جا یک نفس از شوق ندارم آرام
تا مرا همچو فلک بی سر و پا ساخته اند
هرکه خود را به تمامی شکند اوست تمام
ماه را زین سبب انگشت نما ساخته اند
خودپسندان که به کس دست ارادت ندهند
از تکبر ز عصاکش به عصا ساخته اند
صلح ارباب نفاق است پی جنگ دگر
زره خویش نهان زیر قبا ساخته اند
فارغ از تنگی رزقند، نظر بازانی
که ازان یار ستمگر به جفا ساخته اند
سفر کعبه حلال است به جمعی صائب
که به همراهی هر آبله پا ساخته اند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عارفانی که به تسلیم و رضا ساخته اند
مردمک را سپر تیر قضا ساخته اند
هوش مصنوعی: افرادی که به تسلیم و پذیرفتن سرنوشت عادت کرده‌اند، چشمانشان را به عنوان سپر در برابر تقدیر و پیشامدهای زندگی قرار داده‌اند.
وای بر ساده دلانی که ز دریا چو حباب
از پی کسب هوا خانه جدا ساخته اند
هوش مصنوعی: ای کاش برای دل‌باختگان بی‌تجربه، که چون حباب‌های دریا از رویای زندگی، خانه‌ای جدا برای خود ساخته‌اند، افسوس و اندوه نباشد.
از پریشان نفسیهای تو تاریک شده است
ورنه آیینه دل را بصفا ساخته اند
هوش مصنوعی: نفس‌های آشفته و نگران تو باعث شده که دل من تاریک و کدر شود، در حالی که در واقع آیینه دل را با صفا و روشنی آماده کرده‌اند.
جسم و جان تو نپیوسته به بازی برهم
هر دو عالم به هم آورده ترا ساخته اند
هوش مصنوعی: جسم و روح تو به هم مرتبط نیستند و هر دو جهان (مادی و معنوی) در کنار هم تو را شکل داده‌اند.
نفس خود نکنی راست درین وحشتگاه
گر بدانی که ترا بهر کجا ساخته اند
هوش مصنوعی: اگر به خودت درست نگاه کنی در این عالم پر از تنهایی، متوجه می‌شوی که به چه هدفی و برای چه چیزی ساخته شده‌ای.
گر به معمار ز غفلت نتوانی پی برد
در کف خاک تو بنگر که چها ساخته اند
هوش مصنوعی: اگر به دلیل بی‌توجهی نتوانی از معمار یا سازنده چیزی آگاه شوی، کافی است به پایین و به چیزی که در خاک تو ساخته شده نگاه کنی.
چون پریشان سفران خرج بیابان نشوند
رهروانی که به یک راهنما ساخته اند
هوش مصنوعی: افرادی که در سفر به کمک یک راهنما تربیت شده‌اند، هرگز در بیابان سرگردان نمی‌شوند.
لله الحمد که بی منت خواهش ز ازل
رزق ما از دل صد پاره ما ساخته اند
هوش مصنوعی: سپاسگزاریم که بدون هیچ گونه درخواست یا تقاضایی، روزی ما را از دل‌های درهم‌شکسته‌مان فراهم کرده‌اند.
هیچ جا یک نفس از شوق ندارم آرام
تا مرا همچو فلک بی سر و پا ساخته اند
هوش مصنوعی: هیچ جایی نمی‌توانم به آرامش برسم و از شوق اشتیاقی ندارم، چون همچون آسمان بدون سر و پا ساخته شده‌ام.
هرکه خود را به تمامی شکند اوست تمام
ماه را زین سبب انگشت نما ساخته اند
هوش مصنوعی: هر کس که همه وابستگی‌ها و محدودیت‌های خود را از بین ببرد، به کمال می‌رسد. به همین دلیل، تمام ماه را به عنوان نشانه‌ای خاص و متمایز از دیگران در نظر می‌گیرند.
خودپسندان که به کس دست ارادت ندهند
از تکبر ز عصاکش به عصا ساخته اند
هوش مصنوعی: افرادی که به دیگران احترام نمی‌گذارند و خود را برتر از دیگران می‌دانند، به دلیل تکبرشان همواره تنها و منزوی هستند و برای پیدا کردن راهی برای ارتباط با دیگران، از وسایل مختلفی استفاده می‌کنند.
صلح ارباب نفاق است پی جنگ دگر
زره خویش نهان زیر قبا ساخته اند
هوش مصنوعی: صلح در واقع فریب و نیرنگی است که افراد دو رو برای آماده شدن به جنگ دیگری برپا می‌کنند. آنها به ظاهر آرامش را حفظ می‌کنند در حالی که زیر لباس‌های خود، تجهیزات جنگی شان را پنهان کرده‌اند.
فارغ از تنگی رزقند، نظر بازانی
که ازان یار ستمگر به جفا ساخته اند
هوش مصنوعی: کسانی که از یار ستمگر خود آزار دیده‌اند، بی‌خبر از کمبود روزی هستند و نگران نیستند.
سفر کعبه حلال است به جمعی صائب
که به همراهی هر آبله پا ساخته اند
هوش مصنوعی: سفر به کعبه برای گروهی که در کنار هم و با یکدیگر به این سفر آمده‌اند، پذیرفته و مجاز است، حتی اگر در مسیر دچار مشکلاتی مانند زخم پای باشند.