گنجور

غزل شمارهٔ ۳۴۷۴

دیگر از پرده برون نغمه طنبور آمد
باز ناخن زن دلهای پر از شور آمد
از دم سرد خزان بر گل صد برگ نرفت
آنچه بر زخم من از مرهم کافور آمد
نوش این نشأه یقین شد که نباشد بی نیش
تا ز تنگ شکر یار برون مور آمد
لب ببند از سخن حق که ازین راهگذر
عالمی تیغ به کف بر سر منصور آمد
آن که چشمش پی عیب دگران است چهار
چون به عیب خودش افتاد نظر، کور آمد
گرو از برق، پی مطلب دنیا می برد
آن که پا مرکب چوبین به لب گور آمد
کردم انگشت ز عیب دگران تا کوتاه
سالم انگشت من از خانه زنبور آمد
تا به دامان قیامت رود از چشمش آب
هرکه را در نظر آن چهره پرنور آمد
ناله بلبل سودازده شد پرده نشین
تا به سیر چمن آن غنچه مستور آمد
صائب از شمع به بال و پر پروانه نرفت
آنچه از دوری او بر من مهجور آمد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دیگر از پرده برون نغمه طنبور آمد
باز ناخن زن دلهای پر از شور آمد
هوش مصنوعی: دیگر صدای طنبور از پرده نمایان شد و نوازنده‌ای که دل‌های پرشور را می‌نوازد، به میدان آمد.
از دم سرد خزان بر گل صد برگ نرفت
آنچه بر زخم من از مرهم کافور آمد
هوش مصنوعی: در فصل خزان، اثر سرما نتوانست به گل لطیف و زیبای صد برگ آسیبی برساند، اما آنچه که بر زخم من وارد شد، از آرامش و تسکین حاصل از مرهم کافور بیشتر نبود.
نوش این نشأه یقین شد که نباشد بی نیش
تا ز تنگ شکر یار برون مور آمد
هوش مصنوعی: این مرحله از زندگی مثل نوشیدن شکر است که به شیرینی و لذت می‌انجامد، اما بدون چالش و درد سر (نیش) به دست نمی‌آید. از دل غم‌ها و سختی‌ها، شیرینی و خوشبختی به دنیای مان می‌آید.
لب ببند از سخن حق که ازین راهگذر
عالمی تیغ به کف بر سر منصور آمد
هوش مصنوعی: سکوت کن و از حقیقت سخن نگو، زیرا نیک می‌دانی که این کار می‌تواند برای کسی که به این راه می‌رود، عواقب خطرناکی به همراه داشته باشد.
آن که چشمش پی عیب دگران است چهار
چون به عیب خودش افتاد نظر، کور آمد
هوش مصنوعی: کسی که همیشه در جستجوی عیب‌های دیگران است، زمانی که خود را با عیوبش مواجه می‌شود، از دیدن آن عاجز می‌ماند.
گرو از برق، پی مطلب دنیا می برد
آن که پا مرکب چوبین به لب گور آمد
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال دنیا و مسائل آن است، مانند چارپایی است که در آستانه مرگ قرار دارد و با شتاب به سمت مقصدش می‌رود، بدون اینکه متوجه خطرات و واقعیت‌های پیرامونش باشد.
کردم انگشت ز عیب دگران تا کوتاه
سالم انگشت من از خانه زنبور آمد
هوش مصنوعی: من به عیب‌های دیگران اشاره کردم تا خود را از اشکال‌ها دور نگه‌دارم، ولی افسوس که خودم به زنبوری که در خانه‌ام بود، توجه نکردم.
تا به دامان قیامت رود از چشمش آب
هرکه را در نظر آن چهره پرنور آمد
هوش مصنوعی: هر کسی که در نگاهش چهره پرنور و زیبای کسی دیده شود، تا روز قیامت از چشمانش اشک می‌ریزد و به دامن او می‌رسد.
ناله بلبل سودازده شد پرده نشین
تا به سیر چمن آن غنچه مستور آمد
هوش مصنوعی: بلبل ناراحتی خود را به خاطر عشقش ابراز کرد و پرده‌نشین به سیر چمن رفت تا غنچه پنهان را ببیند.
صائب از شمع به بال و پر پروانه نرفت
آنچه از دوری او بر من مهجور آمد
هوش مصنوعی: شمع و پروانه هرچند به هم نزدیک‌اند، اما پروانه نتوانست به خاطر دوری شمع به راحتی پرواز کند؛ این وضعیت تنها باعث جدایی و دوری او از شمع شد.