غزل شمارهٔ ۳۴۷۱
سر آزاده ما منت افسر نکشد
بیضه ما به ته بال هما سر نکشد
هرکه اینجا شود از تیغ شهادت سیراب
منت خشک ز سرچشمه کوثر نکشد
عشق سر بر خط فرمان خرد نگذارد
قلم راست روان منت مسطر نکشد
طاقت بی ثمری نیست سبک مغزان را
بید بر خویش محال است که خنجر نکشد
می شود خرج بدن روح چو تن پرور شد
آتش مرده سر از روزن مجمر نکشد
خوبی گل به نگاهی سپری می گردد
آه اگر بلبل ما سر به ته پر نکشد
داده خویش نگیرند کریمان واپس
ابر ما آب ز سرچشمه گوهر نکشد
فارغ است از غم عالم دل آزاده ما
در حرم وحشت صیاد کبوتر نکشد
باخبر باش کز آیینه ترا خودبینی
ساده لوحانه به زندان سکندر نکشد
شمع حاجت نبود خاک شهیدان ترا
ناز گلگونه رخ لاله احمر نکشد
آنچه بر من شده معلوم ز ستاری حق
پرده از روی گنه دامن محشر نکشد
ادب آموختگان حلقه بیرون درند
سرو را فاخته ما به ته پر نکشد
عزت عشق نگه دار که رعنا نشود
شعله ای را که در آغوش سمندر نکشد
هرکه آورد رگ خواب سخن را در دست
به بریدن چو قلم پای ز دفتر نکشد
گوهر از جوهریان قدر و بها می گیرد
از سخن سنج چرا ناز، سخنور نکشد؟
دیده باز به هرکس که چو میزان دادند
گوهر و سنگ محال است برابر نکشد
موج از چشمه تیغ تو نیفتد به کنار
رخت ازین آب برون هیچ شناور نکشد
در ترازو نبود سنگ تمامش صائب
کعبه و بتکده را هرکه برابر نکشد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سر آزاده ما منت افسر نکشد
بیضه ما به ته بال هما سر نکشد
هوش مصنوعی: سر ما که آزاد و بیقید است، هیچگاه به واسطهی افسر یا مقام بالا به زانو درنخواهد آمد و نمیگذارد تا برتری دیگری بر آن سلطه یابد.
هرکه اینجا شود از تیغ شهادت سیراب
منت خشک ز سرچشمه کوثر نکشد
هوش مصنوعی: هر کسی که در اینجا از نعمت شهادت بهرهمند شود، دیگر هرگز از نزول رحمت و فیض الهی بیخبر نخواهد بود.
عشق سر بر خط فرمان خرد نگذارد
قلم راست روان منت مسطر نکشد
هوش مصنوعی: عشق به عقل اجازه نمیدهد که روی کاغذ به شکل منطقی و معقول بیان شود. عشق نمیتواند در قالب کلمات منظم و مرتب قرار بگیرد.
طاقت بی ثمری نیست سبک مغزان را
بید بر خویش محال است که خنجر نکشد
هوش مصنوعی: تحمل بی ثمری برای افراد کم عقل امکانپذیر نیست، همانطور که بید نمیتواند بدون دلیل به خود آسیب بزند.
می شود خرج بدن روح چو تن پرور شد
آتش مرده سر از روزن مجمر نکشد
هوش مصنوعی: وقتی که وجود انسان به سمت رشد و تعالی برود، نیازی به خرج و فدیه برای روحش نیست و روح به راحتی میتواند جان تازهای بگیرد، درست مثل آتش که از یک منبع گرم و روشن به بیرون نمیزند.
خوبی گل به نگاهی سپری می گردد
آه اگر بلبل ما سر به ته پر نکشد
هوش مصنوعی: گل با یک نگاه زیبا میشود و افسوس که بلبل ما جسارت پرواز ندارد.
داده خویش نگیرند کریمان واپس
ابر ما آب ز سرچشمه گوهر نکشد
هوش مصنوعی: کسانی که بخیل هستند، هرگز هدیه و بخشش را نمیپذیرند. در حالی که برای ما باران هم از آسمان نمیبارد، چون سرچشمهای از گوهر و ارزشهای واقعی نداریم.
فارغ است از غم عالم دل آزاده ما
در حرم وحشت صیاد کبوتر نکشد
هوش مصنوعی: دل آزاده ما از همه نگرانیها و غمهای دنیا رهایی یافته است. در مکانی که پر از ترس و وحشت است، صیاد نمیتواند به راحتی کبوترها را بگیرد.
باخبر باش کز آیینه ترا خودبینی
ساده لوحانه به زندان سکندر نکشد
هوش مصنوعی: آگاه باش که اگر به خودت مغرور شوی و فقط خود را ببینی، ممکن است به دام مشکلات و چالشهای بزرگی بیفتی.
شمع حاجت نبود خاک شهیدان ترا
ناز گلگونه رخ لاله احمر نکشد
هوش مصنوعی: نیازی به شمع و روشنایی نداریم، چرا که زیبایی و ناز چهرهی تو همچون گل سرخ است و به خودی خود هم درخشندگی و جاذبه دارد.
آنچه بر من شده معلوم ز ستاری حق
پرده از روی گنه دامن محشر نکشد
هوش مصنوعی: آنچه بر من آشکار شده است، از لطف حق است که پرده از روی گناهانم برداشته نشود و در قیامت رسوایی به بار نیاورد.
ادب آموختگان حلقه بیرون درند
سرو را فاخته ما به ته پر نکشد
هوش مصنوعی: آموختگان آداب و رسوم، در جامعه به گونهای رفتار میکنند که مانند سروهای بلند و خوش قد و قامت، از دیگران متمایز هستند. اما فاختهای که ما به آن اشاره داریم، ممکن است به دلیل وضعیت خاص یا ضعف خود نتواند به اوج دست یابد. به عبارتی دیگر، بیانگر این است که برخی افراد با وجود ظاهری زیبا و شایسته، ممکن است نتوانند در زندگی اجتماعی و فرهنگی جایگاه واقعی خود را پیدا کنند.
عزت عشق نگه دار که رعنا نشود
شعله ای را که در آغوش سمندر نکشد
هوش مصنوعی: عزت و کرامت عشق را حفظ کن تا شعلهای که در آغوش سمندر قرار دارد، خاموش نشود.
هرکه آورد رگ خواب سخن را در دست
به بریدن چو قلم پای ز دفتر نکشد
هوش مصنوعی: هر کسی که بتواند بهخوبی احساسات و افکار دیگران را در کلام خود بیان کند، نباید به سادگی و بیدقتی به انتقاد و قضاوت مردم بپردازد.
گوهر از جوهریان قدر و بها می گیرد
از سخن سنج چرا ناز، سخنور نکشد؟
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ارزش و اهمیت گوهرها از طریق افرادی با دانش و ذوق سنجیده میشود. به همین ترتیب، شاعر اشاره میکند که سخن و کلام زیبا نیز تنها از سوی فردی با درک و توانایی مناسب مورد توجه قرار میگیرد و نیازی به خودپسندی و ناز ندارد.
دیده باز به هرکس که چو میزان دادند
گوهر و سنگ محال است برابر نکشد
هوش مصنوعی: هرگاه که بینایی درست به هر کسی اعطا شود، اگر به او گوهری به ارزش بالا و سنگی بیارزش بدهند، غیر ممکن است که این دو را در یک سطح و برابر ببینند.
موج از چشمه تیغ تو نیفتد به کنار
رخت ازین آب برون هیچ شناور نکشد
هوش مصنوعی: موجی که از تیغ تو برمیخیزد، هرگز به کنار نخواهد رفت و هیچ چیزی از این آب نمیتواند برود و شنا کند.
در ترازو نبود سنگ تمامش صائب
کعبه و بتکده را هرکه برابر نکشد
هوش مصنوعی: در ترازوی سنجش، کسی به اندازه بهای واقعی او نمیتواند قرار گیرد. این نشان میدهد که کسی که ارزش معنوی و مادی را با هم بسنجند، نمیتواند به درستی بین خانه خدا و بتکده قضاوت کند.