گنجور

غزل شمارهٔ ۳۴۵۹

ظاهر و باطن مردان به صفا می باشد
پشت این آینه ها روی نما می باشد
خودنمایی نبود شیوه روشن گهران
چون زره جوهرشان زیر قبا می باشد
می فتد زود ز چشم آنچه مکرر گردد
که شبی ماه نو انگشت نما می باشد
کاه را گر نکشد از ته دیوار برون
نقص در جاذبه کاهربا می باشد
حاجت ایجاد کند فقر به دلهای غیور
شه ز درویش طلبکار دعا می باشد
هرکه در قید خودی ماند زمین گیر بود
هرکه بیرون رود از خود همه جا می باشد
نخوت از مغز برون کن که حباب از دریا
تا بود در سرش این باد، جدا می باشد
من که از خود خبرم نیست ز بی پروایی
دل سرگشته چه دانم که کجا می باشد؟
بوسه ای زان دهن تنگ به صد جان ندهد
هرچه کمیاب بود بیش بها می باشد
تازه شد جان من از بوسه آن غنچه دهن
صحبت خوش نفسان روح فزا می باشد
در نظرها شود انگشت نما چون مه نو
از تواضع قد هرکس که دوتا می باشد
دامن آه سحر را مده از کف صائب
که فتوحات درین زیر لوا می باشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ظاهر و باطن مردان به صفا می باشد
پشت این آینه ها روی نما می باشد
هوش مصنوعی: مردان واقعی در درون و بیرونشان صفا و پاکی دارند؛ آنچه در این آینه‌ها می‌بینید، فقط نمای ظاهری است.
خودنمایی نبود شیوه روشن گهران
چون زره جوهرشان زیر قبا می باشد
هوش مصنوعی: اشرافیت و بزرگی به خودنمایی نیاز ندارد، زیرا مانند زره که جوهر و ارزشی در زیر لباس دارد، ارزش و اصل افراد بزرگ هم در باطن و وجودشان نهفته است.
می فتد زود ز چشم آنچه مکرر گردد
که شبی ماه نو انگشت نما می باشد
هوش مصنوعی: هر چیزی که به تکرار دیده شود، به سرعت از یاد می‌رود و فراموش می‌شود، مانند ماه نو که فقط یک بار در هر ماه قابل مشاهده است.
کاه را گر نکشد از ته دیوار برون
نقص در جاذبه کاهربا می باشد
هوش مصنوعی: اگر کاه از انتهای دیوار بیرون نیاید، نشان‌دهنده نقصی در نیروی جاذبه زمین است.
حاجت ایجاد کند فقر به دلهای غیور
شه ز درویش طلبکار دعا می باشد
هوش مصنوعی: فقر می‌تواند نیازهایی را در دل‌های غیرتمند ایجاد کند، و در این حال، از درویش‌ها می‌توان طلب دعا کرد.
هرکه در قید خودی ماند زمین گیر بود
هرکه بیرون رود از خود همه جا می باشد
هوش مصنوعی: هرکسی که در محدودیت‌ها و خودخواهی‌های خود بماند، توانایی حرکت و پیشرفت ندارد. اما اگر کسی از این محدودیت‌ها فراتر رفته و خود را فراموش کند، می‌تواند در هر جا و هر زمان حضور داشته باشد و از زندگی لذت ببرد.
نخوت از مغز برون کن که حباب از دریا
تا بود در سرش این باد، جدا می باشد
هوش مصنوعی: غرور و خودبینی را از خود دور کن، زیرا مانند حبابی است که دریا را ترک کرده و با دمیدن باد از آن جدا شده است.
من که از خود خبرم نیست ز بی پروایی
دل سرگشته چه دانم که کجا می باشد؟
هوش مصنوعی: من از حال خود خبری ندارم و از بی‌خیالی و سردرگمی دلم نمی‌دانم در کجا و چه وضعیتی قرار دارم.
بوسه ای زان دهن تنگ به صد جان ندهد
هرچه کمیاب بود بیش بها می باشد
هوش مصنوعی: اندکی از محبت و عشق تو هرگز به هیچ قیمتی نمی‌ارزد، چرا که هر چیز نایابی با ارزش‌تر از آن است.
تازه شد جان من از بوسه آن غنچه دهن
صحبت خوش نفسان روح فزا می باشد
هوش مصنوعی: جانم با بوسه آن غنچه تازه و سرزنده شده است، زیرا صحبت‌های خوش و روح‌افزای او مرا شاداب می‌کند.
در نظرها شود انگشت نما چون مه نو
از تواضع قد هرکس که دوتا می باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که از خود تواضع نشان دهد، مانند ماه نو در میان مردم قابل توجه و دیده می‌شود.
دامن آه سحر را مده از کف صائب
که فتوحات درین زیر لوا می باشد
هوش مصنوعی: از دامن صبحگاهان که پر از احساس و امید است، دلگیر نشو، زیرا پیروزی‌ها و موفقیت‌ها در این زندگی پنهان است و باید آن‌ها را جستجو کرد.