گنجور

غزل شمارهٔ ۳۴۵

دهن بستن ز آفت‌ها نگهبان است دل‌ها را
لب خاموش دیوار گلستان است دل‌ها را
به ظاهر گر ز داغ آتشین دارند دوزخ‌ها
بهشت جاودان در پرده پنهان است دل‌ها را
قناعت کن به لوح ساده چون طفلان ازین مکتب
که نقش یوسفی خواب پریشان است دل‌ها را
ز خودداری درون دیده مورند زندانی
جهان بی‌خودی ملک سلیمان است دل‌ها را
مکن اندیشه از زخم زبان گر بینشی داری
که هر زخم نمایان مد احسان است دل‌ها را
نمی‌دانند از کودک‌مزاجی کوته‌اندیشان
که تلخی‌های عالم شکرستان است دل‌ها را
به زور عشق چون گل چاک کن پیراهن تن را
که صبح عید از چاک گریبان است دل‌ها را
نباشد در دل مرغ قفس جز فکر آزادی
کجا اندیشه آب و غم نان است دل‌ها را؟
اگر چون غنچه نشکفته دلگیرند درظاهر
چو گل در پرده چندین روی خندان است دل‌ها را
ز بی‌تابی دل سیماب شد آسوده چون مرکز
همان بی‌طاقتی گهواره‌جنبان است دل‌ها را
نمی‌دانم کدامین غنچه‌لب در پرده می‌خندد
که شور صد قیامت در نمکدان است دل‌ها را
سر زلف که یارب آستین افشاند بر عالم؟
که اسباب پریشانی به سامان است دل‌ها را
کدامین تیر را دیدی که باشد از دو سر خندان؟
لب خندان گواه چشم گریان است دل‌ها را
ز خواری شکوه‌ها دارند صائب کوته‌اندیشان
نمی‌دانند عزت چاه و زندان است دل‌ها را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دهن بستن ز آفت‌ها نگهبان است دل‌ها را
لب خاموش دیوار گلستان است دل‌ها را
هوش مصنوعی: بسته نگه‌داشتن دهان در برابر مشکلات و خطرات، باعث حفظ و نگهداری دل‌ها می‌شود. سکوت و آرامش مانند دیواری برای حفاظت از دل‌ها عمل می‌کند و آن‌ها را از آسیب‌ها دور می‌کند.
به ظاهر گر ز داغ آتشین دارند دوزخ‌ها
بهشت جاودان در پرده پنهان است دل‌ها را
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که جهنم با آتش و عذابش ظاهر می‌شود، ولی در واقع بهشت جاودانه در دل‌ها و در حقیقتی پنهان قرار دارد.
قناعت کن به لوح ساده چون طفلان ازین مکتب
که نقش یوسفی خواب پریشان است دل‌ها را
هوش مصنوعی: به سادگی و بی‌تکلفی نگاه کن، مثل کودکان که از این مدرسه می‌آموزند، زیرا تصویر زیبای یوسف در دل‌ها، گم و پریشان است.
ز خودداری درون دیده مورند زندانی
جهان بی‌خودی ملک سلیمان است دل‌ها را
هوش مصنوعی: زندگی بدون وابستگی و خودخواهی، درست مانند زندانی است که به دست افکار و احساسات ما شکل می‌گیرد. در واقع، اگر بتوانیم خودمان را از آن آزاد کنیم، به آرامش و سلطنتی در دل‌هایمان خواهیم رسید.
مکن اندیشه از زخم زبان گر بینشی داری
که هر زخم نمایان مد احسان است دل‌ها را
هوش مصنوعی: اگر درک و بینش درستی داری، از زخم زبان و حرف‌های ناشایست دیگران ناراحت نشو، زیرا هر زخم نمایانگر محبت و احسانی است که در دل‌ها وجود دارد.
نمی‌دانند از کودک‌مزاجی کوته‌اندیشان
که تلخی‌های عالم شکرستان است دل‌ها را
هوش مصنوعی: ناآگاهان از ضیق‌نظر و کم‌عقلی خود نمی‌دانند که دشواری‌های زندگی در حقیقت شیرینی‌هایی برای دل‌ها هستند.
به زور عشق چون گل چاک کن پیراهن تن را
که صبح عید از چاک گریبان است دل‌ها را
هوش مصنوعی: به خاطر عشق، مانند گلی که پیراهنش را پاره می‌کند، خود را از قید و بند آزاد کن، چون در روز عید، دل‌ها از چاک گریبان شاد و سرشار از احساس‌اند.
نباشد در دل مرغ قفس جز فکر آزادی
کجا اندیشه آب و غم نان است دل‌ها را؟
هوش مصنوعی: در دل پرنده‌ای که در قفس است، جز آرزوی آزادی چیزی نمی‌گنجد. در این دل دیگر جایی برای فکر کردن به آب یا غم نان نیست.
اگر چون غنچه نشکفته دلگیرند درظاهر
چو گل در پرده چندین روی خندان است دل‌ها را
هوش مصنوعی: اگر افرادی در ظاهر شاد و خندان به نظر بیایند، اما در واقع مانند غنچه‌ای که هنوز شکفته نشده ناراحت و دلگیر باشند، دل‌های آن‌ها در حقیقت در پرده‌ای از نفاق پنهان است.
ز بی‌تابی دل سیماب شد آسوده چون مرکز
همان بی‌طاقتی گهواره‌جنبان است دل‌ها را
هوش مصنوعی: دل به شدت بی‌تابی می‌خورد و آرامش آن شبیه به مرکز گهواره‌ای است که مدام در حال نوسان است و همین نوسانات باعث حرکت دل‌ها می‌شود.
نمی‌دانم کدامین غنچه‌لب در پرده می‌خندد
که شور صد قیامت در نمکدان است دل‌ها را
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چه کسی با لب‌های گل مانندش در پس پرده در حال خندیدن است که این خنده باعث بیدار شدن حس و حال عمیقی در دل‌ها شده و شور و شوقی ایجاد کرده است.
سر زلف که یارب آستین افشاند بر عالم؟
که اسباب پریشانی به سامان است دل‌ها را
هوش مصنوعی: کیست که با زیبایی و جادوی خود بر دل‌ها شوری افکند؟ چرا که دل‌ها با عشق و شیدایی پُر از بی‌قراری هستند و هیچ چیز نمی‌تواند آن‌ها را آرام کند.
کدامین تیر را دیدی که باشد از دو سر خندان؟
لب خندان گواه چشم گریان است دل‌ها را
هوش مصنوعی: کدام تیر را دیده‌ای که هم از جلو و هم از عقب لبخند بزند؟ لبخند روی، نشانه‌ای است از گریه چشم‌ها و نشان‌دهنده‌ی حال دل‌ها.
ز خواری شکوه‌ها دارند صائب کوته‌اندیشان
نمی‌دانند عزت چاه و زندان است دل‌ها را
هوش مصنوعی: افراد کم‌فکر به خاطر ترس و ضعف خود، از ناله و شکایت‌ها شکایت دارند، در حالی که نمی‌دانند که احترام و کریم بودن، ممکن است در مکان‌های سختی مانند چاه و زندان نهفته باشد. دل‌ها را نمی‌توان به سادگی ارزیابی کرد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۴۵ به خوانش عندلیب