غزل شمارهٔ ۳۴۳۸
چشم ناقص گهران بر زر و زیور باشد
زینت ساده دلان پاکی گوهر باشد
پرده چشم خدابین نشود خودبینی
مرد را آینه زندان سکندر باشد
خود حسابان نگذارند به فردا کاری
عید این طایفه روزی است که محشر باشد
گشت در سنگ ملامت به تن زارم پنهان
رشته شیرازه جمعیت گوهر باشد
جلوه شاهد غیبی به تو رو ننماید
خانه چشم تو چندان که مصور باشد
غم افسر نخورند اهل خرابات مغان
سر گران چون ز می ناب شد افسر باشد
اهل مسجد ز خرابات سیه مست ترند
گردش سبحه در او گردش ساغر باشد
شمع و پروانه به دلگرمی هم می سوزند
شعله خواهش ما نیست که یک سر باشد
هوس گلشن فردوس ندارد صائب
هر که را گوشه میخانه میسر باشد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چشم ناقص گهران بر زر و زیور باشد
زینت ساده دلان پاکی گوهر باشد
هوش مصنوعی: چشمهای بیخبر از حقیقت به طلا و جواهر اهمیت میدهند، ولی دلهای ساده و پاک، زیبایی واقعی را در خلوص و پاکی مییابند.
پرده چشم خدابین نشود خودبینی
مرد را آینه زندان سکندر باشد
هوش مصنوعی: اگر انسان به خودبیني دچار شود و نتواند به قضاوت صحیحی درباره خود دست یابد، فردی مانند سکندر، که در تاریخ به عنوان یک پادشاه بزرگ شناخته میشود، نیز نمیتواند از زندان افکارش رها شود. به عبارتی، خودبینی مانند پردهای میشود که دید ما نسبت به حقیقت را میپوشاند و ما را در محدودیتهای ذهنی نگه میدارد.
خود حسابان نگذارند به فردا کاری
عید این طایفه روزی است که محشر باشد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که این گروه از مردم نباید کارهای خود را به فردا موکول کنند، زیرا روزی که به حسابرسی و قضاوت بزرگ میرسد، همانند عید است و باید در همان روز به آشتی با خود و دیگران بپردازند. در واقع، اهمیت زمان و انجام کارها در لحظه را گوشزد میکند.
گشت در سنگ ملامت به تن زارم پنهان
رشته شیرازه جمعیت گوهر باشد
هوش مصنوعی: در میانهٔ سختیها و دشواریها، درد و رنجی که بر من وارد میشود پنهان است. اما در نهایت، چیزی باارزش و زیبا از این تجربیات جمعآوری میشود که مانند جواهر است.
جلوه شاهد غیبی به تو رو ننماید
خانه چشم تو چندان که مصور باشد
هوش مصنوعی: این شعر به این معنی است که زیبایی و جذابیت یک شاهد غیبی (یا معشوقی که در دسترس نیست) به اندازهای است که تمام زیباییها و تصورات شما را تحت تأثیر قرار نمیدهد. به عبارت دیگر، اگرچه در نگاه اول ممکن است زیباییهای زیادی به چشم بیاید، اما در واقع نمیتوانند به عمق و واقعی بودن آن چه که در دل وجود دارد برسند.
غم افسر نخورند اهل خرابات مغان
سر گران چون ز می ناب شد افسر باشد
هوش مصنوعی: اهل خرابات، یعنی کسانی که در مجالس خوشگذرانی و شرابخواری هستند، به غم و اندوه اهمیت نمیدهند. زمانی که شراب ناب مینوشند، دیگر نیازی به کمر بستن به غم و اندوه ندارند و همچون افسران، سر را بالا نگه میدارند.
اهل مسجد ز خرابات سیه مست ترند
گردش سبحه در او گردش ساغر باشد
هوش مصنوعی: مردم مسجد که ظاهراً اهل ایمان و دینداریند، در واقع در مستی و غفلت بیشتری به سر میبرند. در حالی که در مکانهای ناسزا و ناپاک، افراد ممکن است از حقیقت و عمق معنویات آگاهتر باشند. در اینجا، حرکت تسبیح در دست اهل مسجد، به نوعی شبیه به چرخش لیوان مشروبات در دست مستها است.
شمع و پروانه به دلگرمی هم می سوزند
شعله خواهش ما نیست که یک سر باشد
هوش مصنوعی: شمع و پروانه با عشق و علاقه به یکدیگر میسوزند، اما این آتش و تمایل ما نیست که فقط به یک سمت محدود باشد.
هوس گلشن فردوس ندارد صائب
هر که را گوشه میخانه میسر باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که بتواند به گوشهای از میخانه دسترسی پیدا کند، دیگر آرزوی بهشت و گلستان را ندارد.