غزل شمارهٔ ۳۴۳۴
چند جان سختی ما سنگ ره ما باشد؟
صدف ما گره خاطر دریا باشد
رحمت آن نیست که طاعت نکند عصیان را
سیل یک لحظه غبار دل دریا باشد
نیستم عقل که مردود نظرها باشم
درد عشقم که مرا در همه دل جا باشد
طالب گوهر عشقی، دل روشن به کف آر
لگن شمع تجلی ید بیضا باشد
اشک عشاق، نظر بسته به دامان آید
طفل این قوم گریزان ز تماشا باشد
هر که با دختر رز دست در آغوش کند
می خورم خونش، اگر پنبه مینا باشد
عجبی نیست که رفتار فراموش کند
عرق از بس به رخش محو تماشا باشد
هر که را درد طلب نیست غم رزق خورد
رزق ما در قدم آبله پا باشد
دل صائب نکشد ناز ترشرویی بحر
روزی این صدف از عالم بالا باشد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چند جان سختی ما سنگ ره ما باشد؟
صدف ما گره خاطر دریا باشد
هوش مصنوعی: چند بار باید سختیهای زندگی را تحمل کنیم؟ آیا ارزش ما مانند صدفی است که در دل دریا گمشده باشد؟
رحمت آن نیست که طاعت نکند عصیان را
سیل یک لحظه غبار دل دریا باشد
هوش مصنوعی: رحمت واقعی این نیست که گناهکار از خود نگذره و از راه طاعت دوری کند. گناه مثل سیلی است که یک لحظه دل دریا را به غبار تبدیل میکند، اما این غبار دائمی نیست.
نیستم عقل که مردود نظرها باشم
درد عشقم که مرا در همه دل جا باشد
هوش مصنوعی: من عقل نیستم که مورد قبول نظرها نباشم، بلکه درد عاشقانهام است که در قلب همه جا دارد.
طالب گوهر عشقی، دل روشن به کف آر
لگن شمع تجلی ید بیضا باشد
هوش مصنوعی: اگر به دنبال عشق واقعی هستی، شمع روشنایی در دل خود را در دست بگیر؛ زیرا در این حالت، صفای دل همچون معجزهای درخشنده و دلنواز خواهد بود.
اشک عشاق، نظر بسته به دامان آید
طفل این قوم گریزان ز تماشا باشد
هوش مصنوعی: اشک عاشقان به دامن میرسد، در حالی که بچههای این قوم از تماشا و دیدن دوری میکنند.
هر که با دختر رز دست در آغوش کند
می خورم خونش، اگر پنبه مینا باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که با دختر زیبایی رابطه داشته باشد، عواقب بدی در انتظارش خواهد بود، حتی اگر آن زیبایی به ظاهر نرم و بیخطر باشد.
عجبی نیست که رفتار فراموش کند
عرق از بس به رخش محو تماشا باشد
هوش مصنوعی: هیچ عجیب نیست که انسان در اثر زیبایی و جذابیت دیگری، رفتارهای خود را فراموش کند، چرا که آنقدر محو تماشای او میشود که از خود بیخود میگردد.
هر که را درد طلب نیست غم رزق خورد
رزق ما در قدم آبله پا باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنبال درد و رنج نیست، نگران معیشت و روزی خود نیز نخواهد بود؛ چرا که روزی ما در جایی قرار دارد که شاید به آسانی به دست نیاید.
دل صائب نکشد ناز ترشرویی بحر
روزی این صدف از عالم بالا باشد
هوش مصنوعی: دل صائب طاقت زیبایی و ناز این معشوقی را ندارد، چرا که این گوهر زیبا از آسمان و عالم بالاست.