گنجور

غزل شمارهٔ ۳۴۳۵

ساقی بزم اگر آن دلبر رعنا باشد
دور اول همه را نشأه دوبالا باشد
از هوای شب آدینه مجو صافدلی
درد می در قدح آخر مینا باشد
دور ازان بزم شرابی به قدح می ریزم
که کبابش همه از سینه عنقا باشد
داغ این است که در سینه من پهن شده است
لاله آن نیست که در دامن صحرا باشد
داغ اغیار به صد کان نمک شور نشد
داغ ما نیست نمک خورده سودا باشد
چون کشم با لب او باده پنهان صائب
رشک بر چشم حباب است اگر وا باشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی بزم اگر آن دلبر رعنا باشد
دور اول همه را نشأه دوبالا باشد
هوش مصنوعی: ای ساقی، اگر آن معشوق زیبا در بزم حضور داشته باشد، در دور اول همه ما از شادی و سرخوشی دوباره جوان خواهیم شد.
از هوای شب آدینه مجو صافدلی
درد می در قدح آخر مینا باشد
هوش مصنوعی: در شب جمعه، دنبال دل پاک و صاف نباش، چون درد و غم در آخرین دانه شراب در جام خواهد بود.
دور ازان بزم شرابی به قدح می ریزم
که کبابش همه از سینه عنقا باشد
هوش مصنوعی: از جشن و شادمانی دور هستم و به خاطر عشقی که احساس می‌کنم، مشروب می‌نوشم. این عشق از آنچه که در دنیا می‌بینیم و تجربه می‌کنیم، بسیار ارزشمندتر و خاص‌تر است.
داغ این است که در سینه من پهن شده است
لاله آن نیست که در دامن صحرا باشد
هوش مصنوعی: درد و غمی که در دل من جا گرفته، مانند گل لاله‌ای نیست که در دشت و صحرا رشد کند.
داغ اغیار به صد کان نمک شور نشد
داغ ما نیست نمک خورده سودا باشد
هوش مصنوعی: درد و رنجی که دیگران از آن رنج می‌برند، به اندازه‌ی زخم ما تلخ و گس نیست. زخم ما، به خاطر برخی از تمایلات و اشتیاق‌ها، خاص و ویژه است.
چون کشم با لب او باده پنهان صائب
رشک بر چشم حباب است اگر وا باشد
هوش مصنوعی: زمانی که من باده‌ای را از لب او به آرامی بنوشم، حباب دریا به چشم من حسود می‌شود اگر که دریا باز باشد.