غزل شمارهٔ ۳۴۳۳
عاشقان را چه غم از سلسله پا باشد؟
موج کی مانع آمد شد دریا باشد؟
پیش چشمی که نرفته است ازو آب حیا
در و دیوار جهان دیده نابینا باشد
سنگ را صنعت فرهاد به حرف آورده است
ناز تحسین نکشد کار چو گویا باشد
با نسیم سحری دست و گریبان گردد
رشته شمع، گر از پنبه مینا باشد
قلزم از روی گهر گرد یتیمی نبرد
یوسف مصر به صد قافله تنها باشد
شمع در پرده فانوس نماند پنهان
هر چه در دل بود از جبهه هویدا باشد
در تنوری چه قدر جلوه نماید طوفان؟
شور دیوانه به اندازه صحرا باشد
چهره عاقبت کار به روشن گهران
هم ز آیینه آغاز هویدا باشد
خال رخسار تو از زلف دلاویزترست
نقطه ای نیست درین صفحه که بیجا باشد
کف بی مغز چه پروای معلم دارد؟
روی عنبر سیه از سیلی دریا باشد
نکشد سر به گریبان خجالت صائب
هر که امروز در اندیشه فردا باشد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عاشقان را چه غم از سلسله پا باشد؟
موج کی مانع آمد شد دریا باشد؟
هوش مصنوعی: عاشقان نگران این نیستند که در چه شرایطی هستند یا چه موانعی پیش رویشان است. حتی اگر به زنجیر هم بیفتند، دلشان به دریا و عشق گرم است و هیچ چیز نمیتواند آنها را از عشقشان دور کند.
پیش چشمی که نرفته است ازو آب حیا
در و دیوار جهان دیده نابینا باشد
هوش مصنوعی: اگر کسی که از حیا و شرم دور است، به جلو نبیند، در اینصورت تمام دنیا برای او مانند یک نابینا خواهد بود.
سنگ را صنعت فرهاد به حرف آورده است
ناز تحسین نکشد کار چو گویا باشد
هوش مصنوعی: فرهاد با هنرش توانسته سنگ را به شکل زیبایی درآورد و به او روح ببخشد، پس نباید به خاطر این کارش از او قدردانی کرد و تحسین نمود، زیرا این کار به زیبایی و واضحی نشان داده شده است.
با نسیم سحری دست و گریبان گردد
رشته شمع، گر از پنبه مینا باشد
هوش مصنوعی: اگر شمع از مادهای نرم و لطیف ساخته شده باشد، در برابر نسیم صبحگاهی به راحتی به حرکت درمیآید و در این حالت، به نوعی درگیری و تماس با باد خواهد داشت.
قلزم از روی گهر گرد یتیمی نبرد
یوسف مصر به صد قافله تنها باشد
هوش مصنوعی: در این جهان بزرگ، حتی یک یتیم با ارزشترین جواهرات هم نمیتواند خود را با دیگران مقایسه کند، زیرا یوسف مصر که در میان قافلهها تنهاست، هیچ وقت تحت تأثیر اوضاع و احوال قرار نمیگیرد. زندگی و ویژگیهای او فراتر از تمام ثروتها و کامیابیهای ظاهری است.
شمع در پرده فانوس نماند پنهان
هر چه در دل بود از جبهه هویدا باشد
هوش مصنوعی: شمعی که در چراغ پنهان است، دیگر نمیتواند مخفی بماند. هر چیزی که در دل دارد، از چهرهاش پیدا خواهد بود.
در تنوری چه قدر جلوه نماید طوفان؟
شور دیوانه به اندازه صحرا باشد
هوش مصنوعی: آیا طوفان می تواند درون تنوری خود را نشان دهد؟ شور و هیجان بی حدی که در دل دیوانگان است، به اندازه وسیعی چون صحراست.
چهره عاقبت کار به روشن گهران
هم ز آیینه آغاز هویدا باشد
هوش مصنوعی: چهره نهایی کار، درخشان و زیبا خواهد بود و مانند انعکاسی از یک آینه، در ابتدای کار قابل مشاهده است.
خال رخسار تو از زلف دلاویزترست
نقطه ای نیست درین صفحه که بیجا باشد
هوش مصنوعی: نقطه زیبایی در چهره تو از موهای دلربایت زیباتر است و در این صفحه هیچ نقطهای نیست که در جای خود نباشد.
کف بی مغز چه پروای معلم دارد؟
روی عنبر سیه از سیلی دریا باشد
هوش مصنوعی: کف بدون محتوا و فاقد تفکر، چه اهمیتی به معلم دارد؟ همانطور که سطح آب دریا از زیبایی خوشبو و دلانگیز عطر عنبر سیاه متاثر نیست.
نکشد سر به گریبان خجالت صائب
هر که امروز در اندیشه فردا باشد
هوش مصنوعی: هر کس که امروز به فردای خود فکر کند، نباید از شرم سرش را پایین بیاورد.