غزل شمارهٔ ۳۴۲
خدایا درپذیر این نعره مستانه ما را
مکن نومید از حسن قبول افسانه ما را
در آن صحرا که چون برگ خزان انجمن فرو ریزد
به آب روی رحمت سبز گردان دانه ما را
زمین مرده احیا کردن آیین کرم باشد
چراغان کن به داغ خود دل دیوانه ما را
تو کز خون شیر و نوش از نیش و گل از خار می سازی
به چشم خلق شیرین ساز تلخ افسانه ما را
اگر چه بحر رحمت بی نیازست از حباب ما
به باد آستین مشکن دل پیمانه ما را
در آن شورش که نه گردون کف خاکستری گردد
ز برق بی نیازی حفظ کن کاشانه ما را
ز بیم گفتگوی حشر فارغ دار دل صائب
شفاعت می کند عشقش دل دیوانه ما را
غزل شمارهٔ ۳۴۱: ندارد بحر و کان سرمایه دست و دل ما راغزل شمارهٔ ۳۴۳: نمی باشد ز بی برگی چراغی خانه ما را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خدایا درپذیر این نعره مستانه ما را
مکن نومید از حسن قبول افسانه ما را
هوش مصنوعی: ای خدا، این نغمه خوش و شاد ما را بپذیر و ما را از امید به بخشش و محبتی که از تو انتظار داریم ناامید نکن.
در آن صحرا که چون برگ خزان انجمن فرو ریزد
به آب روی رحمت سبز گردان دانه ما را
هوش مصنوعی: در آن بیابانی که مانند برگهای پاییزی، گروه گروه به زمین میافتند، ای باران رحمت، دانههای ما را سبز و شکوفا کن.
زمین مرده احیا کردن آیین کرم باشد
چراغان کن به داغ خود دل دیوانه ما را
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که احیای زمین مرده و زنده کردن طبیعت، کار محبت و دلسوزی است. پس بیایید دل دیوانه خود را با نور و شادی روشن کنیم.
تو کز خون شیر و نوش از نیش و گل از خار می سازی
به چشم خلق شیرین ساز تلخ افسانه ما را
هوش مصنوعی: تو از ترکیب خون و شیر، و نوشیدنیهایی تلخ و گل و خار، داستانی را میسازی که در چشم مردم شیرین به نظر میرسد، در حالی که برای ما تلخ و دردناک است.
اگر چه بحر رحمت بی نیازست از حباب ما
به باد آستین مشکن دل پیمانه ما را
هوش مصنوعی: هر چند که دریاى رحمت به خودی خود به هیچ چیز نیاز ندارد، اما خواهش میکنم با دستانت دل ما را نشکن.
در آن شورش که نه گردون کف خاکستری گردد
ز برق بی نیازی حفظ کن کاشانه ما را
هوش مصنوعی: در آن آشوب که آسمان هم رنگ خاکستری میشود، ای کاش پرتو بینیازی ما را در امان نگه داری.
ز بیم گفتگوی حشر فارغ دار دل صائب
شفاعت می کند عشقش دل دیوانه ما را
هوش مصنوعی: نگران نباش و از ترس محشر دل خود را آرام کن، زیرا عشق بیحد و حدودش از شفاعت میکند و دل دیوانه ما را نجات میدهد.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۳۴۲ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1395/07/29 22:09
مجتبی
سلام.بیت2 مصرع 1:درآن صحرا که چون برگ خزان انجم فرو ریزد...؛ اشتباهاً "انجمن" ضبط شده است. به نظرم مراد شاعر صحرای محشراست واشاره ای دارد به آیه" و اذاالنجوم انکدرت"(سوره تکویر/ آیه2).

صائب